مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

شدی برام یادش به خیر .....


بی مقدمه 

یه آدمهایی توی زندگی فقط یک نفرند 

کپی ،مثل،مشابه ندارند 

وقتی هم از زندگیت به هر دلیلی

حذف شوند ،کسی جای آنها را نمی‌گیرد

همیشه دوستشان داری حالا به شکل خاطره 

به شکل یادش به خیر ......






وقتی ولایت بارانیست.....



همه ی اونهایی که منو می شناسند 

چه دوستم داشته باشند 

چه متنفر 

خوب می دونن که عاشق بارونم ......


وقتی ولایت بارونیه دلم اونجاست .

شیراز و بوی خاک با رون خورده و 

کلی هیجان و عشق و امیدم آرزوست ......


گرچه خوب میدونم که دیگه هیچی مثل قبل نیست 

امااااا 

مغزم در حالت انکاره!







این داستان:اعتیاد



یک بسته مورفین لطفا...


بدنم درد  میکند 

دلم مورفین 

صدا 

نگاه 

و حضورت را میخواهد ......


تمام.






             می خواهم زنده بمانم ........






وقتی یه نفر تموم شده واسمون 

مغزمون سعی در انکار داره 

با مرور خاطرات 

دادن حس خوب وقت شنیدن 

موزیکهایی که روزی دوستشون داشتی 

هوا 

و 

و 

سعی داره گولت بزنه و‌بگه نه 

هنوز حست هست


درست مثل وقتی عزیزی رو از 

دست دادیم و مغزمون سعی 

در انکار و زنده بودن اون داره .....








هر کسی در عمق وجود خود

 قبرستان کوچکی دارد 

که 

محل دفن کسانیست که روزی 

دوستشان داشته است......


ژان کریستف.

طاقت بیار و مرد باش آقا سعید...

رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونمُ دل زده از لیلیا
خیلی دلم گرفته از خیلیا
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم، پیر تو ای جوونی
پیر شدم، پیر تو ای جوونی

تنهای بی سنگ صبور، خونه ی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست، موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد، سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش
تنهای بی سنگ صبور، خونه ی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست، موندی و راه چاره نیست
اگر بیای همون جوری که بودی
کم میارن حسودا از حسودی
صدای سازم همه جا پر شده
هر کی شنیده از خودش بیخوده
اما خودم پر شدم از گلایه
هیچی ازم نمونده جز یه سایه
سایه ای که خالی از عشق و امید
همیشه محتاجِ به نور خورشید
همیشه محتاجِ به نور خورشید
تنهای بی سنگ صبور، خونه ی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست، موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد، سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش

بفرمایید یک برش زندگی ....



اونهایی رو که عمیق دوست دارم 

تا همیشه ته دلم 

با مهر و احترام ازشون یاد میکنم .

حتی اگر.............








        تنها صداست که می ماند .......





تا شقایق هست زندگی خواهم کرد ....


من دختر مردی قوی ،با اراده ،انگیزه و پشتکارم 

یادم نمیره.....