مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

دنج...

 

آنجا دنج ه من و تو نبود 

جایی که خشت  خشت آن  

از روزهای گذشته آینده و حال من و تو شنیده بود 

 

اما با تو هر جایی دنج است  

 

آوای موسیقی 

نگاه نافذه تو  

رقص پسر ه مو طلایی 

 

ما را به اوج می رساند.... 

  

باش تا باشیم.....

زمانه

در این زمانه که درمانده هر کسی /  

از بهر نان شب /  

دیگر برای عشق و حکایت /   

مجال نیست /  

عصیان زندگیست 

از تبریک مریم خانوم ممنونم  

مبارکه خوب ه من...

روز مرد رو به مردترین مرد دنیا  

و بهترین بابا ی دنیا تبریک میگم  

عزیزم روزت مبارک ...

 

و همچنین به بابای خوب ه خودم 

بابا روزت مبارک و الهی همیشه سا یه ه گرمت بالا سرم  باشه....

و باز هم بابا.....

بابا قربونت برم !! 

 

گاهی اوقات آدم دیگه نمی تونه همه رو گچ و سنگ فرض کنه ...

 

من ضعیفم یا فلسفه ی تو  عیبی داره؟؟؟   

بابا زندگی اون کنفرانس های دانشگاه نیست که شب بعد از تمرین و مرور های آخر فقط به خاطر آرامش و قوت قلب کنارت به بهونه ی چایی می نشستم که صورتت ..نگاهت و کلامت آرومم کنه .. 

 در حالی که موسیقی سنتی دلپذیری پخش می شد و این بخشی از با تو بودن بود 

همیشه گفته بودی رفیق من زنم و تفریح من در کنار خانواده بودن است  

 

منو نصیحت می کردی و می گفتی:

 بابا !! اصلا استرس نداشته باش و فرض کن همه ی اونهایی که بهت گوش می دهند گج و سنگند!! به فکر قضاوت و فکر دیگران لجظه ی سخنرانی نباش که رشته ی کلام از دستت گم میشه..و من هر بار با علم به این مسئله باز تشنه ی شنیدن این پند و تکرار مکررات تو بودم که هر بار نکته ی ظریفی در اون نهفته بود....

    

اما  زندگی پیچیده تر از حساب ه من بود ..زندگی مثل یه بازی سیاست کثیف بود بابا....

 

بابا ممنونم که بودی...هستی ...و تا همیشه ی وجودم پندهای خوبت با من هست... 

 

با تمام سلولهای وجودم تو را می پرستم...بابا!!

 

همین مارا بس...

 

پروردگارا  

فقط مریم گذشته را  

به خودم هدیه بده  

که همین مرا بس است .... 

 

و باز هم بابا...

بابا قربونت برم !! 

 

گاهی اوقات آدم دیگه نمی تونه همه رو گچ و سنگ فرض کنه ...

 

من ضعیفم یا فلسفه ی تو  عیبی داره؟؟؟   

بابا زندگی اون کنفرانس های دانشگاه نیست که شب بعد از تمرین و مرور های آخر فقط به خاطر آرامش و قوت قلب کنارت به بهونه ی چایی می نشستم که صورتت ..نگاهت و کلامت آرومم کنه .. 

 در حالی که موسیقی سنتی دلپذیری پخش می شد و این بخشی از با تو بودن بود 

همیشه گفته بودی رفیق من زنم و تفریح من در کنار خانواده بودن است  

 

منو نصیحت می کردی و می گفتی:

 بابا !! اصلا استرس نداشته باش و فرض کن همه ی اونهایی که بهت گوش می دهند گج و سنگند!! به فکر قضاوت و فکر دیگران لجظه ی سخنرانی نباش که رشته ی کلام از دستت گم میشه..و من هر بار با علم به این مسئله باز تشنه ی شنیدن این پند و تکرار مکررات تو بودم که هر بار نکته ی ظریفی در اون نهفته بود....

    

اما  زندگی پیچیده تر از حساب ه من بود ..زندگی مثل یه بازی سیاست کثیف بود بابا....

 

بابا ممنونم که بودی...هستی ...و تا همیشه ی وجودم پندهای خوبت با من هست... 

 

با تمام سلولهای وجودم تو را می پرستم...بابا!!

 

آمار بازدیدکننده ها به سیصد و پنجاه هزار نفر رسید!

سلام. آمار بازدیدکننده ها به سیصد و پنجاه هزار نفر رسید! جالبه نه؟

یادمون باشه ....

 

 

برو قوی شو اگر رحت ه جهان طلبی 

 

                             که در نظام طبیعت ضعیف پامال است ..... 

 

.....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.