مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

دنیای من...دست من است....

نفس بکش...نفس بکش،......

دنیا پر از دلخوشیه.......

حق نداری!

زود خودتو جمع کن

این یه دستوره

مریم بانو.!

دلشوره هاتو قربون......

گریه کردم

بلند بلند

حق حق

خواستم باشی

دلت برام شور بزنه

دلت واسم بتپه

نگاهم کنی و بگی نیگا رنگت......

لبات خشک شده

مرگ من پاشو یه چیزی بخور

دردت به جوونم.......

خودتو ناراحت نکن

دنیا محل گذره مادر

تو تازه اول کارته

کووووو تا این بچه ها رو به سر و سامون برسونی

فکر خودت باش

...................

چشمام از اشک نمی بینه..............


کاش همه ی دردای تو به جونم شده بود

مامان خودت کمکم کن دوریت داره از پا درم میاره عزیزترینم......

دلم تنگته

دلم تنگته.......



عکستو توی بغلم گرفتم.....زار زار گریه کردم...هنوز بوی تنت توی مشامم هست مامان......

دلم تنگته......

مامان این روزها بیشتر از هر زمان دیگه

دلتنگتم.....

بد جوری دلم برات تنگه

هرشب قبل از خواب گریه نمکنم و صبح با بغض بیدار میشم

مامان ای کاش مثل همه ی زنهای دیگه بودی

همه ی  زنهای این زمان که ما هم ازت یاد گرفته بودیم

خود خواهی و به خودمون فکر کردن رو

مامان سر دوراهیم

ای کاش یه کم ........

مامان دلم واسه بابا میسوزه

میدونم خودتم بیشتر از همه به فکرشی

اما

ما مان

من دخترم.....

اونم دختر کو چولوی لوس کرده ی تو

آخه چطوری!؟

مامان کمکم کن

دلم تنگته.........

خوب است و خیر ان شا الله .......

یک فراموشی مسیرم را عوض  کرد

به فال نیک گرفتم...

چون به او ایمان دارم

حوا سش همیشه به منه.....


پ.ن :    ساختن ذهنی که چند سال  شکل گرفته باز هم تک تک و سلول سلول سخته اما محال نیست ...زیرا من یک زنم !

گاهی......

گاهی من نیستم

این مریم نیست

که همه ی  اآچه اندوخته را به تلنگری به باد میدهد

خدایا این لحظه ها و این ساعتها در زندگیم دیگر مباد.....

یا حق!

یه شب خوب....یه عیدی زیبا.....

با سلام
بینهایت سپاسگزار و ممنونم از سودابه خانوم عزیز که امشب لطف کردند و ما رو به یکی از زیباترین و بی مبالغه متفاوتترین کنسرت های زندگیمون دعوت کردند
کنسرت گروه آوازی پاسارگاد...
گروهی که تقریبا بدون هیچ ابزار مو سیقی با هنر مندی زیاد دو ساعت برنامه رواجرا کردند
یک گروه آواز سنتی با تحریر های ریز و زیبا
گروهی که با قطعه های فولکلور بی نظیری از شیراز کلی خاطره زنده کردند
گروه پر توانی که قطعه های لاتین رو بینهایت زیبا اجرا می کردند
و خلاصه گروه خوب و منسجمی که شکوه یک اپرا رو با بضاعت کم به نمایش گذاشتند....
باز هم ممنون و متشکرم از شما بانوی مهربان بابت این عیدی زیباتون به ما
به امید جبران ان شا الله...


نوشتم که یادم بمونه ...همون پیغام تشکری که واسشون فرستادم رو ...که یادم بمونه کی ای شب زیبا رو ساخت
یه کنسرت دلچسب ...آرام....زیبا
خاطره اش جاودان

یه شب خوب....یه عیدی زیبا.....

با سلام
بینهایت سپاسگزار و ممنونم از سودابه خانوم عزیز که امشب لطف کردند و ما رو به یکی از زیباترین و بی مبالغه متفاوتترین کنسرت های زندگیمون دعوت کردند
کنسرت گروه آوازی پاسارگاد...
گروهی که تقریبا بدون هیچ ابزار مو سیقی با هنر مندی زیاد دو ساعت برنامه رواجرا کردند
یک گروه آواز سنتی با تحریر های ریز و زیبا
گروهی که با قطعه های فولکلور بی نظیری از شیراز کلی خاطره زنده کردند
گروه پر توانی که قطعه های لاتین رو بینهایت زیبا اجرا می کردند
و خلاصه گروه خوب و منسجمی که شکوه یک اپرا رو با بضاعت کم به نمایش گذاشتند....
باز هم ممنون و متشکرم از شما بانوی مهربان بابت این عیدی زیباتون به ما
به امید جبران ان شا الله...


نوشتم که یادم بمونه ...همون پیغام تشکری که واسشون فرستادم رو ...که یادم بمونه کی ای شب زیبا رو ساخت
یه کنسرت دلچسب ...آرام....زیبا
خاطره اش جاودان

بساز و بساز

گاهی

فصلی از زندگی

برگی از دفتر زندگی

هست

که

باید

خودتو بریزی

بکوبونی

زمین کنی

خاک کنی

و از نو آجر آجر

خشت خشت

سلول سلول 

بسازی

و من در آغاز این فصلم

فصلی نو از زندگی

بساز و بساز

از نو خودت را بساز

و من به توانایییهایت ایمان دارم

من به تو ایمان دارم 

مریم ،،،چون تو یک زنی!

سینا

وقتی سارای ما سینا شد، فکر نمی کردم اینقدر دیوونه وار دوستش داشته باشم . سینای من 2 ساله شد. تولدت مبارک باباجون!