خدا رو شکر.مریم روز به روز داره وضعیت جسمانی بهتری پیدا می کنه . شاید اگه می دونستید مریم چه عمل سختی رو پشت سرگذاشته به هیچ وجه باورتون نمی شد که اون داره به این سرعت بهبودیشو به دست می آره .(الحمدلله ) کسالت من هم یه کسالت جزئیه که قابل بیان نیست اصلا. راستش دلم یه جورایی سخت هواییه . هوای پریدن دور گنبد امام غریب رو دارم . دوست دارم به ضریح مبارکش تکیه بدم و های و های گریه کنم . خدایا یعنی می شه یه روز من و مریم با هم بریم پابوس امام رضا ؟؟ یا خدا ! راستی من یه خصوصیت عجیب و غریب دارم و اون اینه که خیلی با حال و هوای جبهه ها حال می کنم ! عجیبه نه ؟
دلم شب غربت تو کرده هوای جبهه ها
پرکشیده به شهر عشق همون دیار آشنا
یه سر می ره سراغ عشق دلی که کربلائیه
گرفته باز بهونه ی شلمچه و طلائیه
سه تا غریب داره خدا ،حسن حسین امام رضا
اول غریب مصطفی ، دوم شهید کربلا
سوم غریب الغربا ، صاحب گنبد طلا
اگه یه روز خدا بگه ، بیا برو به کربلا
دور ضریح شش گوشه ، همش می گم امام رضا
دلم میخاد پربزنم ، این در و اون در بزنم
همش بگم رضا رضا به سینه و سر بزنم
التماس دعا . از سر نیاز و نه تملق !
شاید فرصتی پیش نیاید که به مرد زندگیم
پاک ترین پدر دنیا
از طریق این آشیانه ی عشق
روزش را تبریک بگویم
پس پیشاپیش می گویم
عزیزم یک بغل گل خوشبوی مریم
فدای قدمهاو نگاه معصومت
و روزت مبارک
دوستت دارم
قدمهایت پیوسته استوار
و سایه ات بر سرم مستدام
تکیه گاه شانه هایم
روزت مبارک....
یا حق!!!!