مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

 

سلاااااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممممممم!!!!!!!!!! 

 

خوبید بر و بچ؟؟؟؟؟ 

 

واای که چقدر دلم براتون تنگیده بود 

 

ادبیاتو حال کردی؟؟؟ 

 

ما دور از گوش جمع مادر بردمون سوخته بودیعنی هست!!! 

 

به همین علت نتونستیم مزاحمتون باشیم 

 

الانم با سیستم یکی از آشنایان امدیم روی خط 

 

اگر بخوام از خودمون بگم الهی شکر خوبیم و می گذرانیم 

 

ان شا الله هفته آینده می خوام برم ولایت!!! 

یعنی اون شهرستانی که درس خوندیم من و سعید 

 

این خیلی برام قشنگه...... 

 

ای کاش که سعید هم بتونه و بیاد تا این حالمون صد چندان باشه با هم و تجدید خاطرات جوانی.... 

 

خب دیگه جونم براتون بگه که الهی شکر زندگیمون گرمه و همگی سلامتیم... 

 

اربعین حسینی رو تسلیت میگم ..... 

 

روی ماهتون رو می بوسم .....

 

یا حق!!!!!!!

خلقت تو..........

حتی با اینکه هیچ کس  

مثل من عاشق تو نیست 

 

پیش تو آینه ی چشمام 

 حقیر لایق تو نیست 

  

 

خدایا تا آخر دنیا به خاطر خلقت سعید ازت ممنونم. 

 

یا حق!

سعید...

من کلا خودم رو تو زندگی دستکم گرفتم و از این قضیه اصلا احساس بدی ندارم. هر چند این مسئله غالبا امکان عقده گشایی و تحقیر دیگران را محیا کرده است. روزی که شاخصترین چهره دانشگاه و مدرسه بودم و روزی که فرصت تدریس در دانشگاه و بهترین موسسات کنکور و بهترین مدارس شهرم را یافتم  در من  هیچ حس برتری نسبت به دیگران شکل نمی گرفت چون می دانستم که اینها پوچ است. همواره همنشینی با کودک درونم را به زندگی در آن روی سکه زندگی ترجیح داده ام . راستش بیزارم از جوهایی که هیولای زشت ثروت اندوزی فرصت خودشان بودن را از آنها گرفته است. لطف خدا با من تازه از فراغت تحصیل رها شده و پایان خدمت گرفته همراه بود که ظرف 2-3 سالی که از تشکیل زندگیم می گردد یک انبار تجاری با موقعیت بسیار مناسب و یک مغازه با وضعیت مناسب را هرچند به صورت مشارکت با دیگران خریداری کرده ام . اما.... حساب کتابهای زندگی به خصوص در کشورهای جهان سوم اصلا قابل پیش بینی نیست. یک روز صد میلیون وام میگیری به هوای اینکه رشد تورم به کمک تو می آید و روز دیگر همان تورم قاتل تو می شود. زیاده نگویم با این رکود مطلق بازار من هر ماه یک پراید ، هر دوماه یک پژو پارس ، هر 3 ماه یک زانتیا و هر 4 ماه یک ماکسیما را به عنوان قسط مغازه می پردازم !!! به نظر شما با این وضعیت بازار تا کی دوام می آورم ؟؟؟؟ آیا هنوز حق دارم خودم را دست کم بگیرم؟؟؟ نباید روحیه را از خود و خانواده ام بگیرم . اما آیا در شهر گودزیلاها اقتصادی که به قیمت بدبختی صدها نفر دیگر هر روز

بیش از پیش رشد می کنند ،  فرشته فریادرسی پیدا خواهد شد که مرا در رهایی از این وضعیت یاری کند؟؟ فکر می کنم فرشته در درون خودم است ،‌باید او را بیدار کنم!!! سعی دارم اراده ام را تقویت کنم . سعی دارم سعیدی بشوم که باید!! تصمیم دارم مثل روزهای راهنمایی و دبیرستان برای تقویت اراده ام از فردا روزه بگیرم . لطفا دعایم کنید....

چشمهارا باید شست....

 

 

بکوش  که زیبایی در نگاه تو باشد نه در آنچه می نگری... 

  

یا حق!!!

با اجازه سهراب....

 اهل شیرازم ای روزگارم بد نیست 

پسری دارم گل 

شوهری  زان بهتر 

مادر ی دارم  من پر  ه از عطر بهشت...... 

پدری دارم من که برایم بنوشت 

دفتری از گل یاس 

تا کنم  پیشه ی خود درس افتادگی و مهر و وفا!!! 

 

تورو خدا بلند بخند 

این جوری نه یواش یواش 

من ناراحت نمی شم  

من که شاعر نیستم  

زمزمه خودم بود 

منم باهات می خندم تا روت باز شه  

نیگا 

 

سلام  

خوبید دوستای گلم؟؟؟ 

کلی وقت بود می خواستم بیام اینجا و پست بذارم اما خب اصلا نوشتنم درد میکرد نه باید بگم بد جوری مریض بود الانم همچین خوب نشده.. 

نمی دونم چرا اصلا پیش نمی امد که بیام بنویسم  

 

خب اگر از حال خودمون بگم 

بد نیستیم الهی شکر  

سعید خوبه و شدید درگیر کار 

سروش گلم خوبه و داره مردی میشه واسه خودش 

خدا حفظش کنه 

منم خوبم و یه تغییر کوچولو دادم که هر کی می رسه میگه وووووووووواااایی چه ماه شدی!!!! 

این همه خود شیفته گی رو تا حالا یه جا دیده بودید؟؟؟ 

 

خب دلم می خواد با زندگیم یه کاری کنم من رو این همه بیکاری فسیل کرده  

کمکم کنید بگید چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟  

فکر کنم اکثرا می دونید از دوستای قدیم  

اونهایی هم که تازه تشریف میارن 

من یک عدد مهندس نرم افزار بیکارم البته در حال حاضر ..... 

 

کمکم کنید از این رخوت بیرون بیام 

خب همتون رو به خدای بزرگ میسپارم 

  

یا حق!!! 

زندگی جاریست....

سلام دوستان 

خوبید؟؟؟ 

با بحران این روزای دنیا که مثل همیشه ایران عقب تر هست و سال دیگه میفهمیم چی به سرمون اومده چطورید؟؟ 

من اگر شکایت از این شرایط مالی دارم نه اینکه خدایی نکرده مشکلی داشته باشیم ..نه اصلا در ظاهر مشکلی نیست و شکر خدا هیچی هم کم و کسر نیست یعنی سعید خوبه من ( خدا حفظش کنه) مثل کوه پشت من و  خانوده کوچیکمونه... 

اما نگرانی من از فرداهاست 

از رورهایی که همه چیز توی این مملکت دو الی سه برابر بشه.....  

با این بازی کاری که سعیدم برا خودش شروع کرده 

الان الهی شکر تقریبا از نیمی از هم سن و سالهاش وضعیتش بهتره   

اما خوب لقمه بزرگی برداشت و از شانس بد یه دفعه وضیت اقتصادی دنیا هم ریخت به هم....  

نه فقط ما 

بلکه همه مشکل دارن اگر حرفی نمی زنن یا هنوز درست متوجه اون نیستن یا نمی خوان به روی خودشون بیارن  

 

آخه گل من مگر چند سالشه هنوز سی سالش نیست ..خدا عمر با عزتش بده ان شا الله 

من با وجود اینکه یه زنم اما خب دلم یه کم بزرگتر از دل کوچیک عشقمه.... 

خدا آرامشش بده الهی...

 

اقتصاد آمریکا ژاپن و حتی اسرائیل یعنی غولهای اقتصاد امروز فلجه منو سعید که جای خود داریم ... 

 

نگرانی من از فرداهاست و خدا خودش می دونه که بیشتر به خاطر خود سعید و فکرشه.... 

 نمی خوام خدایی نکرده به خاطر این به قول قدیمی ها چرک کف دست تنش اذیت بشه... 

 

ما قرار بود یه زندگی آروم و ترجیحا کارمندی داشته باشیم از اول آشناییمون اما نیمدونم چی شد که سعید منم رفت توی وادی ریسک و معامله و ...نمی دونم من که خیلی راضی نبودم و نیستم 

چون آرامش و عشقمون رو با هیچی عوض نمی کردم 

 

اما خیب خوبه که میگذره ........

چون می گذرد غمی نیست!!! 

فقط خدا کنه که سعیدم خدایی نکرده چیزیش نشه.. 

 

خب از خودم اگربخوام بگم که الهی شکرخوبم و سلامت و مرغ همسایه سلام میرساند ... 

سروش گل من هم داره یواش یواش واسه خودش مردی میشه خدا حفظش کنه.  

 

احساس میکنم به هیچ کاریم نمی رسم و همش داره به بیهودگی میگذره و هیچ حسی مثل این بیهوده بودن مریم رو خورد نمی کنه  .... 

 

میخوام اگر بشه از حالا تا قبل از سال نو یه کم کمک کار سعید باشم و بیشتر براش وقت بذارم 

چون برا سال ۸۸ به یاری خدا خودم کلی برنامه دارم که از خدا می خوام کمکم کنه تا بتونم بهشون بپردازم.  

 

خب دیگه پر چونگی بسه و یادمون باشه که سهراب عزیز گفت:«زندگی آبتنی در حوضچه ی اکنون است...» 

 

همتون رو دوست دارم 

به خدای بزرگ میسپارمتون و از همتون میخوام برا بهبود اوضاع جهانی که من نوعی هم یه قطره از هزارشم دعا کنید 

یا حق!!!

 

من......

من چه تلخم امروز..... 

امروز رفتم برا دیدن بازماندگان یکی از آشنایان که فوت شده بود 

وااای خدای بزرگ دلم داشت تو سینه پرپر میشد...{ اشک جلو چشمامو گرفت.....مانیتورونمیبینم......} 

 

برا خانوم این بنده خدایی که فوت شده بود خیلی دل آدمو می سوزوند تنهایی این زن. خودش که رفت خدا رحمتش کنه اما خانومش و بچه ها وباقی بازماندگانش ..... 

الهی خدا به همه اونهایی که عزیزی از دست میدن آرامش بده.... 

 

جونم براتون بگه که سعیده من خیلی حال مالیش بده....خدایا خودت کمکمون کن  

که تویی رزاق و رحمان.. 

یا حق!!!!

با اجازه خورشید خانوم...

این مطلب رو با اجازه خورشید خانوم گل مینویسم که هر روز حق سلام داره و سلامش میکنم ..نگی چقدر بی معرفتی ها!!! 

 

دوست دارم هر روز ابری باشه... 

آخه منم عاشق ترم انگار وقتی بارون میباره... 

 

راستی یه موزیک خوشکل (به نظر خودم..) گذاشتم روی وبلاگ  

گوش کنید ببینید خوشتون میاد... 

 

یا حق!!!