مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین



دخترک قصه 

خوب می دانست 

که 

دعای کهنه رفیق

با امضای خدا 

همیشه با او خواهد ماند ....


خدایم باز هم  سپاس ....




و این غروبهای زود هنگام 

و هوای مودی ،گاهی سرد و گاهی گرم 

طلب قهوه ی دونفره و تآتر داره از آدم 

اماااا 

چیزی که هست 

بچه هایی که هنوز یخ تعطیلات به تنشونه 

فندقی که سرما خورده 

و مریمی که حس می کنه 

خیلی خسته اس.......


#پاییز مبارک.



رفیق جان!


چقدر واست حرف ها دارم 

و 

نیستی.....




۱۱...۵…

شلوغ‌ترین و بی برنامه ترین 

آغاز مهرماه بود 

امااا

خب رفتند و شروع شد ...

الهی خیر همه در این سال تحصیلی باشه 

همین .


اولین دقایق پاییز 1402

پاییز برای خانواده ی ما فصل زندگیست

سینای مهری

سعید آبانی 

و سروش آذری


پس باید دوستش داشته باشم...