ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دارم برای امتحان نهم آماده میشم
عجب رسمیه ، رسم زمونه....
مرور خاطرات بابای مریم
صبح با همین فکر بیدار شدم..
دیوانه وار نه امتحان را به نه دهه زندگی بابای مردم تطبیق می دادم!
این که همون قدر که من بعد از نه امتحانم حس راحتی دارم ، بابای مریم هم قطعا بعد از نه دهه حس خوبی خواهد داشت....
اینگه امتحانات من همه مدل بود ( سخت و آسان) و زندگی حاجی هم همین بود....
الان یادم به اظهار محبت بابای مریم افتاد که از مصاحبت طولانی با من احساس مثبتی داشت ( و من نیز متقابلا) و بر خلاف دیدگاه قبل از ازدواجمون ( تو ذهن خودم) داماد بد و نامطلوبی براشن نبودم.... و خدا را به خاطر این موضوع شاکرم....
خدای را شکر!
بکذریم!
چه سود اگنون به خوابش اشک بارون...
اشک گوشه چشمم تابیده!
دیشب تا حدود سه و نیم داشتم درس می خوندم
صبح ساعت نه با یه بغض بیدار شدم
حس کردم بابای مریم با اون تن و لحن صدای خودش داره مریمو صدا می کنه
بغض گلومو گرفت....
مریم خانووم...
دارم می رم به جنگ ششمین امتحان از نه گانه ی سخت و طاقت فرسا در این شرایط روحی و ...
دو تا امتحان دیگه بدم، دانشگاه تهران برام تموم میشه....
چه حیف ! حضور در یکی از بعترین دانشگاه های کشور ، با بهترین اساتید و .....
باور نمی کنی حال دله مرا ، یادی نمیکنی از عاشقت چرا … ♪♪
من دوست دارمت ، چون شب که ماه را – ♮»–—/♬♩/–—«
من می سرایمت ، چون دل که آه را … ♪♪
چون اشک من ، گاهی قدم بر دیده ام نه – ♮
»–—/♬♩/–—«
دل برده ای باری ، بیا دلداریم ده … ♪♪
دیدار تو از این جهان ، وز آن جهان به – ♮
»–—/♬♩/–—«
ای نو بهارم ، چشم انتظارم … ♪♪
میگذرد یاد تو باز از سر من ، مثل نسیم – ♮
»–—/♬♩/–—«
من که ز رویات ، خاطره ها دارم … ♪♪
غیر تو این دل را ، دست که بسپارم – ♮
»–—/♬♩/–—«
باور نمی کنی ، حاله دل مرا … ♪♪
یادی نمیکنی ، از عاشقت چرا – ♮
»–—/♬♩/–—«
من دوست دارمت ، چون شب که ماه را … ♪♪
من می سرایمت ، چون دل که آه را – ♮
بدترین صفت یه آدم: شکاک بودن
بدترین بیماری روحی: شک
بدترین اتفاق: در معرض شک قرار گرفتن
بدترین حالت: مورد شک و بی اعتمادی بودن
بدترین عذاب: بدبینی
و ....
سحابی و تو آگاهی ز دریا
سحر هستی و خورشیدی و رویا
کلام پرز مغزت همچو رودی
شده جاری ز لطفت بر سر ما
گریزان از سیاست اهل دانش
مدیری قابل و استاد اعلا
صمیمی ، ساده ، سنگین ، بی تکلف
تو دکتر جعفری استاد والا
ورای آنکه استادی شریفی
تو انسانی بزرگی رحم بنما
بگو با ما سخن از رنج تحصیل
مگو با ما سخن از آزمونها
مامانم متولد ۱. فروردین بود
وفاتش ۱۶ فروردین!
بابام متولد ۳خرداد بود
وفاتش ۱۷ خرداد.....
وقتی مریض شد ..از نیمه ی خرداد امسال
میترسیدم
یک روز بعد از نیمه.....لعنتی!
نسازید وقایع تلخ رو ...
ننویسید برای کائنات
ترسیدم
نوشتم
شد !