مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

باید....

نه!

باید ببینمت که دلم تازه تر شود.......

باید....

نه!

باید ببینمت که دلم تازه تر شود.......

اعتقاد.

اعتقادی به لباس مشکی و رخت عزا ندارم

فکر نمیکنم ژولیده گشتن من و دیگری آمرزشی بدای 

رفته ازدنیا به ارمغان بیاورد....

فکر نمیکنم گریه کردن جز کمی تسکین دل آدمی در

تنهایی و برای خودش تاثیر دیگری داشته باشد.....


و


اصلا فکرنمیکنم که به تاخیر انداختن کار خیر کسی

به هیچ عنوان آمرزشی برای رفته از دنیا داشته باشد


پ.ن ؛؛اعتقادات شخصی زنی سی و اندی ساله!



م ر گ حق است.

رفتن از این دنیا

حق و قسمتی از چرخه ی حیات هر آدمیست

اما 

..........


خدایا به پیرمرد آرامشی ده...

یا حق.


یاد گرفته ام که رفتن ها و بحرانش را مدیریت کنم

از فرشته ی زندگیم آموختم

اما چرا این بار

اشکم تموم نمیشه آخه؟؟؟؟؟؟؟

از مجال نوشتن در خرداد نمی شود به سادگی گذشت.‌

این چهاردهمین خردادیست که بیوقفه در این وبلاگ‌ می نویسیم.‌‌