مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

چگونه اتفاق افتاد ...

سلام . من (سعید ) و مریم توی یه مرکز آموزشی درس می خونیم! فقط همین! دو سه ترم قبل توی مرکز دختری رو دیدم که نمی دونم چرا فکر می گردم ارمنیه! برخلاف تمام دخترای دانشگاه این دختره برام مهم شده بود . اما جسارت اینو نداشتم برم باهاش صحبت کنم. من با خیلی ها توی موارد کاری و .. راحتم ، اما با او پیش نیومده بود. می دونید من خیلی سعی می کنم به بعضی مسائل پایبند باشم و خیلی می ترسیدم که نکنه اشتباه کنم. نمی دونم کی بود فهمیدم اسمش مریمه ! و جالبه بدونید که تا این اواخر فامیلیش رو هم نمی دونستم ! یه روز یه جریانی پیش اومد که من از مریم ایمیلش رو خواستم . مریم ایمیل رو به من داد ولی از بخت بد گمش کردم. می دونستم اولش آی دی اون مریم بود و اون روز توی یاهو تقریبا همه ایمیلهایی که اولشون مریم بود رو سرچ کردم ولی پیداش نکردم . خداییش این که مریم برا اون قضیه اومد سراغ من رو کار خدا می دونستم، حتی اگه اون خودش رو مقصر بدونه ! حتی اگه اون عمدا اومد سراغ من ! از شما چه پنهون مدتی بود برام خیلی مهم بود مریم چیکار می کنه! حواسم بهش بود و اون بی خیال !!! رفتارش و روحیه ش نسبت به ترمهای اول کلی عوض شده بود. از طریق ایمیل با مریم در تماس بودم ! راستش الان هیچی از اون قضایا یادم نیست . فقط می دونم که روز به روز علاقم به اون بیشتر می شد! دوست داشتم از من بخاد کاری براش انجام بدم ! که خوشبختانه یه دو مورد هم اینجوری شد! نمی دونم چی شد شروع کردیم کارت تبریک الکترونیکی برا هم فرستادن. خیلی دلم میخاست یه جورایی یه کارتهایی براش بفرستم که بدونه دوستش دارم ، اما نمی شد. همین جا بگم که من شخصا تو عمرم با هیچ دختر حوایی رابطه دوستانه و عاشقانه نداشتم و شاید تو این زمینه نیاز به داشتن تجربه بود! اما الحمدلله من نداشتم!!! فکر می کنم تا همین حالاش هم کلی سرتون درد اومده باشه . خب برا امروز بسه !!! راستی مااین وبلاگرو باز کردیم تا شما بیاید کمکمون کنید بتونیم با هم بریم زیر یه سقف عاشقانه و عاقلانه زندگی کنیم . پس تنهامون نذارید. سپاس

نظرات 5 + ارسال نظر
صبا سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 19:12 http://sookot.blogsky.com

موفق باشیدو پیروز امیدوارم عشقتون همیشه سبزو پایدار باقی بمونه

بهار ایران ما سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 19:23 http://bahare-iran-ma.blogsky.com/

سلام...ابتکار جالبی بخرج دادین....روزنگار یک رابطه!...اگر اجازه هست می خوام یک چیزی بگم...بهتر قبل از جنگیدن برای زیر یک سقف رفتن...بیایید عشقتون یا علاقه ای که نسبت بهم دارید و اهدافتون رو با هم چک کنید...بسنجید!
آقا سعید شما که نمی خواهید مریم خانوم رو شکار کنید و ایشون رو صید کنید...!!!...پس اول بهتر تا مدتی به خودتون و به دنیاتون برسید بعد به ....!
از صمیم قلب براتون آرزی موفقیت می کنم!

دیو سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 19:51 http://deev.persianblog.com

شاد باشید و قدر روزهای خوب رو بدونید

رند سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 20:00 http://rendaneparsa.blogsky.com

سلام
خدایا این دو نفر رو به هم برسون ولی نه به این زودیا!!

چون اونوقت وبلاگشون چی میشه؟چی بنویسن؟

ولی خوب اونموقع هم از با هم بودن می نویسین نه؟

وای چی میشه

موفق باشید

میترا چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 14:13 http://nedaayedel.blogsky.com,

سلام تولد وبلاگتون مبارک عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد