مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

اولین معرفی مربوط به یک و نیم سال پیش !

خب امروز که به قول مریم خانوم گل روز عشاق هست تصمیم گرفتم بعد از ۱.۵ سال متن معرفی سمت چپ وبلاگ رو تغییر بدم . معرفی قدیمی رو هم به عنوان یادگاری توی این پست نگه می دارم . راستی روز عشق به همه ی عشاق مبارک ....

اگر با ما آشنایی ندارید بد نیست بدانید:

سعید:
خب من پسری هستم حدود 4-23 ساله دانشجو هستم . از نظر خودم یک پسر خونگرم ، زودجوش ، مهربان ، گاهی تند خو و بعضا زودرنج و پرتلاش و متعهد با موهای کم پشت هستم! نه خدمت سربازی را گذرانده ام و نه کار ثابتی دارم ، اما در زندگی تقریبا هیچ وقت بیکار نبوده ام . تجربه کار آزاد ، کارمندی و تدریس را دارم . تا حدود چند ماه قبل هیچ دختری نقش پر رنگی را در زندگی من نداشت ، اما کم کم متوجه شدم که یکی از هم دانشگاهی هایم ظاهرا در نگاه من مثل بقیه نیست! او مریم بود که آرام آرام از یک هم دانشگاهی تبدیل به مالک همه لحظه های من شد. دور از جان شما عاشق آن دختر که اوائل فکر می کردم ارمنیست شده بودم. مریم یک دختر دانشجوی معمولی و خوب بود !همین ! بعداز اینکه دست زمانه فرصت طرح پیشنهاد ازدواج مرا به مریم داد( که خود حکایتی دارد !) فهمیدم که مریم ظاهرا از خانواده ایست که متاسفانه از نظر مالی از ما در سطح بالاتری قرار دارند. متاسفانه از این جهت که ظاهرا آنها انسانهای پرتوقعی ( نسبت به سطح مالی داماد آینده شان) هستند. مریم به خاطر ذهنیات خودش درباره خانواده اش مایل به پایان دادن به این قضیه بود که من پیشنهاد مراجعه به یک مشاور را مطرح کردم. مریم با اکراه! پذیرفت و حضرت مشاور هم مسائلی مطرح کردند که در آن باره در همین وبلاگ صحبت خواهیم کرد. به طور کلی مشاور پیشنهاد داد ما فعلا تا زمان به پایان رسیدن درس من ( 4 ماه دیگر ) و انجام خدمت سربازی و اشتغال این مسئله را مطرح نکنیم و اطمینان داد که در صورت طی شدن این مراحل خواست ما عملی خواهد شد. ناگفته نماند که من از نظر سنی چند ماهی از مریم کوچکترم و به هر حال این وبلاگ حاکی تلاشهای من و مریم برای وصل به هم است . امیدوارم روزی برسد که ما از این وبلاگ خبر جشن عروسیمان را به شما بدهیم. مطمئن باشید اگر شیرازی باشید یا بتوانید تشریف بیاورید آن روز دعوت ما خواهید بود. دعایمان کنید که همیشه اینگونه پاک یکدیگر را دوست داشته باشیم و خدشه ای بر عشق ما وارد نیاید.انشاالله

نظرات 3 + ارسال نظر
امید عرب شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:36 http://www.tur2.com

سلام دوست من در حال وبگردی بودم که با وبلاگ شما آشنا شدم . تبریک میگم وبلاگ جالبی دارید. برای شما آرزوی موفقیت میکنم.

شیدا بی لوسی یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 17:10 http://www.javabet.persianblog.com

سلام بی معرفتا . اقا سعید نگفتی چطور رفتی خواستگاری ؟ چرا میخوان جواب نه بدند ؟

مریم دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 22:11 http://lahzeh.blogsky.com

امیدوارم همیشه شاد و پاک و عاشق بمونید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد