مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

بی بهو نه ......

 

 

سلام ..

هیچ بهونه خاصی برا نوشتن نیست به جز  یه کم از مریم براتون گفتن دوستای عزیز مهربونم که حوصله ندارن لطفا این یه پست رو بی خیال شن.....

اول از همه روز عشق رو به سعید خوبم تبریک  میگم و آرزوی بهترین هارو برا زندگیمون دارم و ازش  میخوام منو ببخشه چون براش هیچی نخریدم .....میدونید روش من تو زندگی با سعید یه روش کاملا منحصر به فرده (البته فکر میکنم ) که خوب الهی شکر جوابم  داده امیدوارم تا آخر عمرمونم جواب بده ...

میدونید دوستای گلم من تازه دارم میفهمم زندگی و مسولیت هاش یعنی چی؟؟؟؟ تاره دارم به کارهای خونه عادت میکنم البته خب سنم خیلی کم نبود که ازدواج کردم (البته این برمیگرده به سنت و روش خانداذه ها و دیدشون نسبت به این مسئله) اما مامانم (خدا شفاش بده ..آمین) میگفت آخی این بچه!!!!!! جدی جدی رفت سر زندگی خدا کمکش کنه ..(الهی شکر دعاشم گیرا شد..)   اما خب زندگی برا من که بچه آخر یه مامان و بابای جا افتاده بودم و تقریبا لوس بار اومده بودم اوایل خیلی سخت بود اما خب اللهی شکر خدا اونقدر سعید رو گل خلق کرده بود که به من فرصت شناخت بده ..جونم براتون بگه یواش یواش خانوم شدم (یا الله..هاهاهاها)....به موقع کارهای خونه رو انجام بدم و سروش رو... البته تا اونجایی که سروشم اجازه بده گاهی وقتا در بست باید در خدمتش باشم .....

راستی سال نو داره نزئیک میشه و ان شا الله به مبارکی برا همه باشه ....

با این مطلب طولانی یاد مطالب وبلاگ شخصی خودم افتادم و مطالبش دوستانی که با من بودند  میدونن البته شاید بازم  برم اونجا مطلب بنویسم عزیزانی که آدرس  دارن حضورشون به دیده منت ....

خب همه مهربونایی که تا این جای مطلب با من بودید ممنون از تحملتون ...دوستون دارم ...برا خوشبختیمون دعا کنید ..مثل همیشه  یاحق!!!!!!