مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

بی بهونه فقط سلام......

سلام به همه شما مهربونها من بازم برگشتم مگر میشه آدم از خونه و زندگیش رخت ببنده و بره اینجا هم یه جورایی خونه منه حتی اگر مسافرت طولانی باشه بازم بیشتر دلتنگه خونه ای .......

خدا رو هزار بار شکر میکنم که راههای تازه ای جلو روی من و سعیدم باز شده ....خدا رو شاکرم که راز و نیازهام با اون بی جواب نموندن و من باز هم دارم میشم همون مریم همیشگی با همون اعتماد به نفس و آرامشی که خودم عاشقشم (چقدر خود شیفته تشریف داره این دختره ..نه؟؟؟)

باز هم دارم میرم که داشته باشم زنده بودن رو.........

اما این مدت عزلت و تنها بودن من رو به من نزدیک کرد و این بهترین نتیجه ممکن بود.....

از همتون به خاطر لحظه لحظه با من بودن ممنونم....

دوستون دارم .....

یا حق!!!!!!!!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:37

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:42

خیلی خوبه که حرفای دلتو میزنی>دوس داشتم از عاشقانه هاتم میگفتی<شعرم بنویسی که چه بهتر<<دوست دارم مریم جون

سانیا چهارشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 23:32

وای مریم جون چقدر قشنگه این پستت.وای کاش بیشتر بنویسی از این حس های لحظه به لحظه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد