مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مسابقه دو.....

آی دنیاچقدر کوچیکی تو!!! 

آخه می دونید تو اون روزای دور آشنایی من و سعید ما با هم یه مسابقه دو دادیم و قرار شد هرکی بازنده باشه برا طرف مقابل یه جفت جوراب بخره 

من بازنده شدم و یه جفت جوراب به سعید بدهکار 

یه سری اتفاقاتی افتاد دینم ادا نشد و فراموش شد 

چند شب پیش بازم من و سعید یه مسابقه دو برگزار کردیم(باور کنید  و تعجب نکنید که توی یکی از پر رفت و آمد ترین خیابانهای شهرمون(شیراز) البته سا عت۴۵ :۱۰ شب

و این بار سعید بازنده شد(بمیرم به خاطر درد کمرش) 

باز هم شرط همون جوراب بود 

خب این به اون بی حسابیم سعید آقا 

 

اما امروز سعید من هزارها جفت جوراب داره (بنا بر شرایط شغلش) و ما عاشقانه(الهی شکر)زیر یک سقف!!!! با سروشم 

 

آخ دنیا چقدر تو کوچیکی!!!!!! 

 

یا حق!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
رومئو و ژولیت یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 http://loveyou.blogsky.com

سلام . خوبید .عالی بود . قشنگ می نویسید . راستی ماهم به روزیم. خوشحالمون میکنید بیاین پیشمون .مرسی . مواظب خودتون و همدیگه باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد