مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

روزهای پرتنش!

سلام . خانواده مریم اکثرا به مسافرت رفتند و فقط ما و خواهر بزرگترش عهده دار سرپرستی مادرشیم . روزهای سختیه به خصوص برا مریم . راستی مرده شور پولو ببرن !‌من برا بالا بردن روحیه به شوخی گفتم می خوام یه تویوتا کمری بخرم و حالا این برام شر شده !!‌بی خیال !‌خیلی شخصی شد! اینم ۲ پست قدیمی: 

تاریخ : دوشنبه 10 فروردین ماه سال 1383

این چند روزی که مریم نبود من خیلی عجیب و غریب بی تاب بودم و اصلا یه شب هم خواب درست نداشتم . این رو ننوشتم که خودمو لوس کنم! فقط خواستم بگم که خیلی نگرانم چون که یه مدت دیگه  مجبورم 2 ماه دوری مریم رو تحمل کنم ! نمی دونم ... به هر حال امشب هم باز بیخواب و بی تابم . لحظه هایی قبل چند تا  کلمه رو همینجوری مرتکب شدم که با همه ضعفهاش اول به مریم گلم که انشالله امروز بر می گرده تقدیم می کنم شاید بدونه چقدر دوسش دارم!!! بعد هم به تو دوست عزیزی که همیشه همراه مایی و تنهامون نمی زاری به خصوص خانوم سانیاز بانوی گرانقدری که کلی با ما همدلی کردن . از همتون ممنونم دوستان.

دیشب صدای تیک تیک ساعت انگار
شلاق می زد بر تمام بر تمام تار و پودم
خمیازه هی فریاد می زد خسته ای تو!
من بی خیالش باز بی تاب تو بودم
دیشب سکوت خانه از خرناسه پر بود
اما من از تنهایی خود می سرودم
زد شعله خورشید و شکار صبح شد شب
امروز می آیی تو ای جان و وجودم
مریم تو می آیی و من مشتاق دیدار
از کوله بار خاطرم غم را زدودم  

سال نو مبارک !  چاپ
تاریخ : شنبه 1 فروردین ماه سال 1383
سلام دوستان خوب من . تا لحظاتی دیگه سال 82 بار و بندیلشو می بنده و جاش رو میده به سال نو . سال 82 برا من یکی از متفاوت ترین سالهای زندگی بود . شاید مهمترین مشخصه ی اون ورود جاودانه ی مریم به قلبم و زندگیم بود . واقعه ای که روی همیشه زندگی من اثر ( انشالله مثبت ) خواهد گذاشت . تصادف مریم ، خاطره با هم بیرون رفتنهامون ، اظطرابها و امیدهای برا به هم رسیدن ، حتی قهرهای لحظه ای و آشتیهامون و همچنین فراغت از تحصیل و اقدام برا سربازی همه و همه به سال 82 رنگ و بوی خاصی داده . اگر هیچ نکته مثبتی توی سال 82 اتفاق نیافتاده بود همین که مریم گلم از خطر خیلی جدی اون تصادف با یه مقاومت فوق العاده جون سالم به دربرد خیلی جا برا شکرگزاری خدای بزرگ باقیه . به هر حال سال 82 هر چه بود گذشت و ما داریم وارد سال 83 می شیم . سالی که می تونه سال رسیدن مریم و من به هم باشه (انشالله ) امیدوارم سال جدید برا همه ما سالی آکنده از پیروزی و سربلندی و سرافرازی و شادی باشه و خدا به همه ی ما در راه رسیدن به آرزوهایی که صلاحمون در اون هست کمک کنه . امسال برا من سال تلاش و امید هست . بازم امیدوارم سال جدید انشالله برا همه سال پربرکتی باشه . یا خدا . فقط همین!
نظرات 3 + ارسال نظر
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 15:38 http://www.taheri.blogsky.com

به نام خدا

ورقی زد بر دفتر هستی و صفحه‏ای تازه گشود، برگه‏ای سفید در برابرمان نهاد تا هر آنچه شایسته ....
و نوروز، قصه آمدن یک سال نو و غصه رفتن یک سال کهنه را خبر می‏دهد؛
آغاز میکنیم سال 1388 را با گفتن شادباش جشن نوروز به شما خانواده گرامی

شد بهاران هر طرف ، گلها صدایت می زنند
نرگس و یاس و سمن هر جا صدایت می زنند
سبزه هم با بودن گلهای زیبا ، خنده لب
بلبلان را شادی است ، زیبا صدایت می زنند

***

باز فصل بهار آمد و گلها آشکار شد
از هر طرفی غنچة زیبا هزار شد
زیبا مرغکی رو شاخه ای نوا خواند
کین جلوه از آن پروردگار شد

***
نوپا

علی احمدی نیا - خبرنگار شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 19:28 http://www.aliahmadinia.persianblog.ir

سلام سال نوبرشما مبارک منتظر حضورسبزت هستم.

سانیا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 http://banuye.blogsky.com/

سلام.جای مریم خانوم فرشته سا خالی نباشه.
چه خوب شد که این پست قدیمی رو گذاشتین.خوبه که آدم به هر از گاهی براش یاداوری بشه که برای ساختن عشقش جقدر اشک و لبخند و نگرانی و دعا و ...................صرف شده.
می شه لطفا اگه با مریم جون تلفنی صحبت کردید سلام منو بهشون برسونید؟
ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد