مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

چشم ناپاک؟

مریم خانوم معتقده چشمهایی می آد و توی این وبلاگ خوشبختی ما رو چشم می زنه !!! یعنی معتقده هر وقت ما پست قشنگی می ذاریم چشم می خوریم ! اما من خیلی اعتقاد ندارم شما چطور؟؟؟ راستی داریم به ۲۶ تیر نزدیک می شیم ! روز اولین دوستت دارم گفتن من !! مبارکه نه؟؟ 

 

 

تقریبا اولین پست این وبلاگ ۷ سال پیش در چنین روزهایی::  

سلام . من (سعید ) و مریم توی یه مرکز آموزشی درس می خونیم! فقط همین! دو سه ترم قبل توی مرکز دختری رو دیدم که نمی دونم چرا فکر می گردم ارمنیه! برخلاف تمام دخترای دانشگاه این دختره برام مهم شده بود . اما جسارت اینو نداشتم برم باهاش صحبت کنم. من با خیلی ها توی موارد کاری و .. راحتم ، اما با او پیش نیومده بود. می دونید من خیلی سعی می کنم به بعضی مسائل پایبند باشم و خیلی می ترسیدم که نکنه اشتباه کنم. نمی دونم کی بود فهمیدم اسمش مریمه ! و جالبه بدونید که تا این اواخر فامیلیش رو هم نمی دونستم ! یه روز یه جریانی پیش اومد که من از مریم ایمیلش رو خواستم . مریم ایمیل رو به من داد ولی از بخت بد گمش کردم. می دونستم اولش آی دی اون مریم بود و اون روز توی یاهو تقریبا همه ایمیلهایی که اولشون مریم بود رو سرچ کردم ولی پیداش نکردم . خداییش این که مریم برا اون قضیه اومد سراغ من رو کار خدا می دونستم، حتی اگه اون خودش رو مقصر بدونه ! حتی اگه اون عمدا اومد سراغ من ! از شما چه پنهون مدتی بود برام خیلی مهم بود مریم چیکار می کنه! حواسم بهش بود و اون بی خیال !!! رفتارش و روحیه ش نسبت به ترمهای اول کلی عوض شده بود. از طریق ایمیل با مریم در تماس بودم ! راستش الان هیچی از اون قضایا یادم نیست . فقط می دونم که روز به روز علاقم به اون بیشتر می شد! دوست داشتم از من بخاد کاری براش انجام بدم ! که خوشبختانه یه دو مورد هم اینجوری شد! نمی دونم چی شد شروع کردیم کارت تبریک الکترونیکی برا هم فرستادن. خیلی دلم میخاست یه جورایی یه کارتهایی براش بفرستم که بدونه دوستش دارم ، اما نمی شد. همین جا بگم که من شخصا تو عمرم با هیچ دختر حوایی رابطه دوستانه و عاشقانه نداشتم و شاید تو این زمینه نیاز به داشتن تجربه بود! اما الحمدلله من نداشتم!!! فکر می کنم تا همین حالاش هم کلی سرتون درد اومده باشه . خب برا امروز بسه !!! راستی مااین وبلاگرو باز کردیم تا شما بیاید کمکمون کنید بتونیم با هم بریم زیر یه سقف عاشقانه و عاقلانه زندگی کنیم . پس تنهامون نذارید. سپاس 

  

  

مریم  هستم با سلام به همه دوستانی که قصد کمک به امری محال دارند..   

 تاریخ : دوشنبه 30 تیر ماه سال 1382 

 

میگم شاید اولین مورد مشترک من وسعید همین سقف باشه .....اما فقط منو اون زیر یه سقف مشترک جا میگیریم اون هم آسمونه !!!!!

 

یادش به خیر....

نظرات 1 + ارسال نظر
ر.جنکی جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 http://fly.blogsky.com

سلام.
خیلی خوشحالم که بعد از ۷ سل هنوز با هم هستید.
مریم خانوم هنوزم امر محاله ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد