مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

غربت من...

 

اول سلام به پاییز 

این فصل خوب خدا 

پر از رنگ وراز 

خوش آمدی 

قدمت گلبارون... 

 

 

آیا من غریبم؟ 

نمی دونم 

چقدر غریبم؟ 

بازم نمی دونم 

 

همیشه 

 وقتی 

جایی 

از کسی 

ظربه ی محلک زندگیتو می خوری 

که فکرشو هم نمی کنی 

آخ!! 

که چقدر خنجر از پشت خوردن دردناکه! 

 

پ.ن: کاش زودتر مهمونهامون برن تا من بتونم با خیال راحت با مریم خلوت کنم 

دلم تنهایی می خواد اونم از نوع عمیقش 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد