مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

یاد ایامی....

ریس دانشگاه : روزگارم بد نیست تکه نانی دارم


استاد: صدایش گرم و نایش گرم سکوتش ساکت و گیرا،

چوبدستی منتشا مانند در دستش

مدیر گروه: آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند.

آموزش دانشگاه: مانده ام در چاه زندان پای بست
همین چاهم که گیرد جز تو دست؟

انتظامات: چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم

کمیته انظباطی : همگان خاموش !!

تلفن عمومی دانشگاه: گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

امورازدواج دانشجویی : دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند

سرویس دانشگاه‌:اسب حیوان نجیبی است

دانشجوی متاًهل: کجا بودم کجا رفتم کجایم
من نمی دانم به تاریکی در افتادم ره روشن نمی دانم

دانشجوی ممتاز: بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

دانشجوی ترم آخر: به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

دانشجوی ترم اول: لیک ، خوشبختانه آخر، سر پناهی یافتم

دانشجوی مشروطی:
دست ها می سایم تا دری بگشایم

دانشجوی اخراجی: به خدا که هیچ کس را ثمر انقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن

همکلاسی: تو که نوشم نه ای ، نیشم چرایی؟
تو که یارم نه ای ، پیشم چرایی؟

مراحل انتخاب واحد و ثبت نام: قصه است این ، قصه، آری قصه درد است

دانشجوی ترم بالا خطاب به دانشجوی ترم پایین : به کجا چنین شتابان؟

فارغ التحصیلی: تو رو من چشــــــــــــــــــــــــــــــــم در راهــــــــــم

فارغ التحصیل: مانده پای آبله، از راه دراز، بر در دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش


آخرش که هیچ مارا نماسید و نخواهد ماسید .

اما همان که اسمش برود کافیست کافیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد