مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سروش نوشت ...

 

خسته از کارهای خونه کنارش می شینم تا بهش ناهار بدم  

 

اون نگاهم میکنه  

بوسم میکنه  

دلم پر از شور میشه  

 

میگه: مامان شما یه دختر کوچولویی که ماسک مامانارو زدی!!! 

میگم :چرا این حرف رو می زنی ؟؟ 

میگه آخه مامان هنوز کوچولویی  

برای کارهای خونه  ...

ظرف شستن...

مامان شدن ...  

این جوشهاتم (چند تا جوش روی لپم...) داخل ماسکته ... 

مامان نیستی.. ..

 

اشک توی چشمم حلقه می زنه  

می بوسمش  

فقط اون فهمید من رو  

خودمم همیشه این احساس رو داشتم 

که هنوز خیلی بچه ام ..  

برای مامان بودن و زن یه خونه بودن....

ممنون مامان....

 

 

مامان  

جانم؟؟ 

من کی جوش می زنم؟؟؟ 

چرا؟؟؟ 

می خوام بزرگ شم و مثل عمو فرهاد ازدواج کنم 

عزیزمممممممممممممم ..ان شاالله... 

با کی؟؟؟ 

هر کی خدا بخواد.. 

پس من چی ؟؟؟ 

شما هم دوستش داشته باشی.......... 

الهیییییی قربون تو پسرم..... 

ان شا الله... 

 

 

خدایا عزیزای همه و منو حفظ کن.. 

آمین ... 

  

 

پ.ن۱: ممنونم بابا !!!همیشه ازت ممنونم به خاطر درسهای قشنگی که توی زندگی بهم دادی .. 

بازم به کارم آمد....خانومی ..هم دهن نشدن ...بزرگی خودتو نشون دادن ...ممنون بابا.... 

 

افتادگی آموز  

گر طالب فیضی  

که هرگز نخورد آب 

زمینی که بلند است ....

 

  

 نخورد (با فتحه به  ر  بخوانید .)   

 

قربونت برم بابا با همه ی پندهات 

خدا نگه ت داره...... 

 

 

پ.ن ۲: امروز همش به کوزتینگ گذشت ...خسته ام...در حد المپیک.... 

 

یا حق!!!!  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یکی مثل همه سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:40 http://yekimeslehame.blogsky.com/

خدایا ممنوم از این همه دلیل آرامش

خدایا به من فرصت شمارش نعمتهایت را بده


که همین تا آخر عمر مرا بس...

آنی چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:14

سلام
وای عزیز خاله..چه حرفایی میزنه...از طرف من بوسش کن
یه عالمه............................
منم بعضی وقتها باورم نمی شه مامان شدم و الان کلی مسیولیت سنگین به دوش دارم
گاهی خسته می شم
خسته نباشی کوزت جان

مرسی عزیزم
می بوسمت....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد