مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سروش نوشت ...

اپیزود اول : 

 

مامان ؟ 

جانم  

من قبل از این که به دنیا بیام کجا بودم ؟ 

پیش خدا 

کجا ؟؟ 

خب توی بهشت توی گلهای بهشت  

من پسر خوبیم ؟؟ 

خیلی مامان  

اگر بد بودم کجا بودم  

بچه ی بد وجود نداره  

نه آدمهای بد  ؟؟ 

توی جهنم  

توی چی هستند ؟؟ 

می خندم  

حتما قوطی کبریت ... 

 

اپیزود دوم : 

 

سروش میره داخل دستشویی خودشو خیس میکنه 

من : چرا این کارو کردی؟؟( با عصبانیت ) 

 

گریه می کنه  

اصلا حتما من توی قوطی کبریت بودم مامان ... 

  

توی دلم  قربون زبونش می رم  

اما به روی خودم نمی آورم  

 

دوستت دارم  

خدا حفظت کنه مادر..... 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد