مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سروش نوشت ....

 

بعد ازیک جمعه ی طولانی و کلی شیطونی  فداش بشم  

میاد آروم توی بغلم خودشو جا میده و یواش میگه  

 

مامان 

جانم ؟ 

من امروز خیلی روز سختی داشتم ... 

 

الهی من قربون ادبیات کلامت برم  

 

چرا پسرم ؟؟ 

چون همه گفتند بشین   

شیطونی  نکن 

منم ناراحت شدم  

ا 

لهی من فدای ناراحتیت شم  

می بوسمش  

 

اشکال نداره به خودت قول بده که  

دیگه شیطونی نکنی 

 

باشه

 

آروم چشماشو می بنده  

چون آغوش مادر امن ترین جای دنیاست  ....

 

خدا خوب  حفظت کنه مادر.... 

نظرات 1 + ارسال نظر
آنی یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:59

خاله قربونش بره
آخه چرا همه به بچه گفتن بشین

ممنون عزیزم
خدا نکنه
آخه بس که ما شا الله شیطونه!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد