مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سروش نوشت ... گردنبندم..

 

مامان 

- جونم 

میگم گردنبندت خیلی خوشکله   

چرا همش می ندازی گردنت؟ 

- خب چون خدا حفظم کنه از بچه گی مامانم دعا انداخته گردنم عادت کردم  

مامان می دیش به من 

- نه ..مامان زنونست به دردت نمی خوره  

نه مامان بده منم می دم به زنم  

- (تو دلم کلی ذوق می پیچه) ..بلند می خندم میگم ان شا الله .... 

-ولی من الان لازمش دارم بعد بهش میدم  

نه مامان وقتی مردی بهش می دم! 

 

- دلت نمی گیره؟؟ 

چرا ولی مامان همه یه روزی میمیرن مگه خودت نگفتی؟؟؟ 

 

*** خب راست میگه بچه!!! 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد