مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

الهییییییییییییییییییییییییییی شکرت!!!

خدایا ممنونم به خاطر قشنگی ه پاییزه هزار رنگت  

یه خاطره وجود .... 

مرسی... 

به خاطر این هدایای قشنگی که توی پاییز بهم دادی  

ممنونم... 

ممنونم... 

 

 

عزیزم جشن میلادت مبارک

 

مبارکت باشه عزیزم  ....  

ان شا الله که هر دوتون سلامت و شاد باشید ..  

 

 

 

 

 

 

عزیزم جشن میلادت مبارک.....

 

مبارکه ... 

ان شا الله هر دوتون هزار سال زنده و سلامت باشید  

 

پ .ن : نمی دونید که چقدررررررررر به جونم میشینه این جشن  ..ان شاالله .. 

 

 

گالری کیک تولد و کیک ازدواج بسیار زیبا 1390

لبخند....

 

 

خداییش حال گیری ه نه؟؟ 

عکس خنده دار 

 

 

 

 

یه بوس میدی؟؟؟ 

 

عکس خنده دار

بارون .....

داره بارون میاد  

تند تند 

خیلی باحاله .. 

وااای خدایا دارم از صداش دیوونه میشم .. 

قشنگه ...قشنگ .... 

  

 

 

www.Pix4pix.net

پاییز هزار رنگ ......

پاییز هزار رنگ داره .... 

هزار رنگ عاشقانه ... 

قشنگه و با احساس ....

ایجاد حس مثبت...اولین بارون ه امسال!!!!

ساعت ۶:۴۵ صبح 

خوابیم  

دینگ دینگ ..... 

زنگ ساعت  میگه صبح شده .... 

 

بیدار میشم  سرم درد داره ...گیج میره ..خسته ام! 

 اما خب میرم آبی به سر روم میزنم ...سروش رو آروم آروم توی خواب حاظر میکنم 

 

سعید بیدار میشه  

سر یه موضوعی یه کم پالس منفی می فرسته  

نتیجه ی این پالسش زنگ تند و اعتراض آمیز همکارشه ... 

هردومون به هم میریزم ... 

یه کم تند میشه و ... 

 

میره به امید خدا.. 

به هم ریختم  

اما به خودم عهد میبندم که سعی کنم پالس مثبت بفرستم  

 

میرم سروش رو می رسونم  

یعد یه کار کوچیک هست که باید انجام بدم  

خیابون کناری  

قدمهامو تند میکنم به حالت مارش.. 

تند تند نفس عمیق میکشم ... 

توی ذهنم به چیزای خوب فکر میکنم .. 

یواش یواش حس خوبی درونم جاری میشه  

 ریه هام پر میشه از هوای سرد و این یخی هوا حس بهتری بهم میده... 

 

خنکای صبح اول وقت توی صورتم می خوره  

حس خوبیه  

یواش یواش مغازه ها دارن باز میشن .. 

 

کارمو انجام میدم  

توی راه برگشت ۳ تا از کارهایی که دنبالشون بودم  

یعنی چیزهایی که دنبالشون میگشتم  خود به خود پیدا میشن  ....

لبخند میزنم و به فال نیک میگیرم... 

 

چند قدم جلو تر یه دفعه صورتم خیس میشه!! 

واااای خدای من  

بارون!!!!!!!!!!!!!!! 

 

اولین بارون پاییز توی صورتم خورد  

غرق در حسهای خوب میشم .... 

 

دلم میلرزه ... 

خوشم میاد و کلی خدا رو شکر میکنم..... 

 

سوار تاکسی میشم و راه میفتم ... 

 

بین راه یه اس ام اس خیلیی مثبت میرسه .... 

 

دلم پر از شور زندگی میشه .. 

 و یه صبح پر از انرژی منفی به مثبت ترین شکل ادامه پیدا میکنه .. 

 

می رسم سر کار... 

 

و دوباره زندگی! 

 

................ 

 

یا حق!!!! 

شبهای سوزان...

چند شب گذشته سروش سخت اسیر تب بود که بحمدالله رو به بهبودی گذاشته. مریم هم حسابی مواظبت کرد از سروش.  ( خسته نباشه )

راستی برا ثبت تو تاریخ خونداده مون می نویسم  که یه موقعیت خوب برا مهاجرت پیش اومده بود. موقعیت فعالیت و حضور در یک کشور پیشرفته و آزاد به صورت مشارکتی با  یکی از تولید کننده های خوب! اما چون پشتیبانی ندارم که کار رو بهش بسژرم به اختمال قوی کنسله ! مطمئنم اونایی که همراهی نمی کنن اولین پشیمانان از دست رفتن این موقعیت خواهند بود. اما چه سود....

بادکنک

تو این فکرم که باید برا سروش چند تا بادکنک بخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده.
1- بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.
2- بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.

3- مهم‌تر از همه بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اون قدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده...

یه وبلاگ فوق العاده

یه سایت شامل فایلهای کتاب صوتی دیدم کلی کف کردم ! واسه شما هم لینکشونو گذاشتم !

 http://audiobook.blogfa.com/87124.aspx