مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

دعا....

آفتاب غروب می کنه - صدای اذان به گوش می رسه

سروش : مامان می شه درو باز کنیم صدای اذونو بهتر بشنویم 

مریم در تراس رو باز می کنه  

سروش : خدایا دایی فرشیدو شفا بده 

مریم می گه اشک مثل سیل از چشمام جاری شد. 

خدایا به حق دعای سروش و صفای دلش فرشیدو شفا بده !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد