مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

این روزها....

سروشی ( به قول باران دختر عموش ) یکی دو روزی مریض شده بود. خودش اعتقاد داشت اگه مامان جونش نظرشو بگیره خوب می شه و خدارو شکر همینجور هم شد!!! به قول مامان مریمش دکتر نظری کار خودشو کرد!!! 

سروش تست آی کیو داد و شرایطش ماشالله خیلی خوب بوده . 

بازار فوق العادهههههههههههه خرابه !! و برا اولین بار چکامو با چنگ و دندون پاس می کنم... البته شاید خرید نقدی ماشین و یه مقدار طلا دستمو خالی کرده. طلایی که برا من همیشه ضرر داشته ! 

چند دقیقه قبل داداشم زنگ زد و از ورشکستگی یکی از دوستای فامیلی گفت !‌ توی دلم بدجوری خالی شد!  من هم هزینه هام بالا رفته و فروش پایین . باید خیلی مراقب باشم . یا خدا!!!!!!!!!!  پدر خانومم یه بار گفت هر چی زرنگ باشی پول سود وام و نزول از تو جلوترند- ولی ایده من با احترام به نظر ایشون اینه که تورم از سود وام هم جلوتر می ره. البته اگه جای خوبی سرمایه گذاری کنیم .

راستی این کامپیوتربازی رو هم بعد از پایان دوره اینترنت از دور خارجش می کنم. باید تمرکزم بیشتر رو کارم باشه ..... 

خیلی خسته ام از نظر روحی. اما با شرایط جسمی مریم و مالی خودم فکر نکنم بشه به سفر فکر کرد!!! 

خدا کریمه ...................... 

یا حق! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد