مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

26 تیر...

ساعت 11:30 شب

من invisible روی یاهو مسنجرم


سعید میاد روی خط

چند بار زنگ میزنه

هستید خانوم ...

و شیطنت دخترانه اجازه پاسخ به من نمی ده 


تا ساعت حدود 12 صبر می کنم

آنلاین بر می گردم

و سعید سلام و من علیک!


چند خطی سلام و احوال پرسی

- می تونم راحت باشم باهاتون خانوم ا...


یعنی چی؟

- با اسم کوچیک  صداتون کنم

لزومی نمی بینم

- اینجا دنیای مجازیه و راحتی

جوابی نمی دم

- پس من راحتم...

نزدیک به 50 خط پشت هم فقط می نویسه

مریم!

و من میمیرم از خنده و به روی خودم نمیارم

و بعد میگم خب...

میگه اخی.ه ه ه  راحت شدم! تو گلوم مونده بود

خب خدا رو  شکر..


نه مونده ..

بعد

همون 50 خط رو با فونت درشت و رنگ قرمز

می نویسه

" مریم دوستت  دارم!"


یخ می زنم

ذهنم

زبانم

بدنم!


می مونم چی بگم...


می ترسم

یه ترس شیرین

خب منم دوستش داشتم ولی می ترسیدم

چون در اون روزها و لحظات می دونستم

می دونستم

که وصالی در کار نیست



غافل از نصیب و قسمت!


نگاهم به مانیتور ماسید.....


و بعد از اون خودم و جمع و جور کردم

و شروع کردم به انکار و آوردن دلیل و منطق!


که چی ؟؟

ما به درد هم نمی خوریم


گفتم مهندس..داستان ما جریانه دو خط موازیه !


شما نمی تونی طبق هیچ قانونی دو خط موازی رو به هم برسونی!


گفت : من می تونم ..کار نشد نداره ..قانون رو میشکنم

من قانون تعیین میکنم!


خندیدم و نا امید....


گذشت ...

گذشت و گذشت ...


حاج آقا قانون تعیین کرد

توی دهان ه قانون ه خطوط زد

و

به هدفش رسید ..


امروز سالها از اون جریان می گذره .

و

من

با تو

زیر یک سقف!

با دو هدیه ای که خداوند طی این سالها

به عشق پاکمون داده!


الهی شکر ..

به خاطر همه چیز

به خاطر آن شب

این سالها

و هدیه های آسمانی

به خاطر تو!


به خاطر عشق..


خدایا ممنونم

و شاکرت ..

ازت می خوام تا لحظه ای که زنده ام

نعمتهای بی شمارت رو ازم نگیری

من دلخوش همین کوچکی هایم


با من بمان

یا رب!


این سالها و به خصوص امسال

اونقدر در گیر مشکلات بودیم

که فرصتی برای حتی یه جشن ه کوچولونبود 

یه جشن ه آروم و دونفره

اما همین تبریک هم خوبه ...

الهی همیشه سلامت باشی...



26 تیر

بر تو

بر من

برما

و تمام عاشقهای دنیا

مبارک عزیزم....


یا حق!


پ.ن:خدایا تورو به بزرگیت قسم که زودتر حال فرهاد خوب شه ! فکر نمی کردم این همه عملش سخت و سنگین باشه ..خدایا کمکش کن..
نظرات 2 + ارسال نظر
بهار جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:42 http://goldone.blogsky.com/

سلام اولین بار بود تو وبلاگتون اومدم خیلی جالب بود هر چند من خیلی سر در نیوردم از نقش ادمایی که ازشون اسم برده میشه ولی مطالبتون رو دوس داشتم موفق باشید

mona سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:12

Saaaaaaaalam,alan ke enoo khondam. Geryam gerefttttttttt nemiidonam cheraaa,ama bawarr nakaardanii boooddd,,,omidwearam eshgheton ta abad bemoone, awalin bar bood omadam eeeenja,,mersiiiii ghashang boooooooooooooooooood:'(:'(:'(:'(

سلام
ممنونم عزیزم
ان شا الله همیشه بخندی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد