مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

دلم....

 

آخ که  

چقدر 

دلم برات تنگ شده جونم.....   

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ثریا دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:36

سلام عزیزم خوبی؟
خیلی ممنونم از توصیه ات . میدونی خودمم گاهی میشینم فکر میکنم و میگم همه میگفتن بعد ازدواج همه چیز عادی میشه اما برای ما نشد و هر روز که میگذره بیشتر و بیشتر عشقمون شعله میکشه . اما داشتم فکر میکردم نکنه اگه نی نی دار بشیم این رابطه کمرنگ بشه و نتونیم دیگه اینجوری با عشق هر روز انتظار دیدن همو بکشیم . همیشه منم این دلهره رو دارم. ولی دارم سعی میکنم که اینجوری نشه و زندگی مون همینطور بمونه . بازم ممنونم از حرفای خواهرانه ات .

سلام
الهی شکر که این طورید و الهی همیشه بمونید
اما خیلی مواظب باشید
متاسفانه بعضی شرایط با عوض شدنشون دیگه راهی برا برگشت نیست....

[ بدون نام ] دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 17:04

فدات بشم پسر گلم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد