مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

افسرده

پیش بینی این روزها رو می کردم 

روزهای سخت کاری 

فشردگی برنامه ها 

فشار مالی 

خستگی ممتد 

توقعات عاطفی خانواده  

و ...... 

 

و این روزها رسیدند 

و باز هم سعید خسته تر و تیره تر از همیشه  

و بی شک بی حوصله تر و نگران  

و صادقانه بگویم افسرده 

دیگر حتی پاس شدن چک خرید تکه ی الحاقی به انبار هم شادم نمی کنه 

دلم ۲-۳ روز خواب تا نزدیکای ظهر می خواد 

دلم احساس بدهکار نبودن می خواد 

دلم آرامش می خواد

دلم شعر گفتن می خواد 

دلم خودم رو می خواد ................................ 

یا خدا کمکم کن !!!! معتاد بازی کامپیوتری شدم !!! چون به من کمک می کنه راحت تر برم توی لاک خودم 

سروش و مریم هم که می خوان به من تکیه کنند ....... 

راستی کسی می دونه چرا تو این اوج خستگی و بی خوابی من نیمه شبها هم خوب نمی خوابم؟؟؟؟ 

هر کی فهمید و نفهمید برای آرامش من دعا کنه لطفا !!! 

یا حق!!

نظرات 1 + ارسال نظر
پانتاها دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:16 http://donyayetanhayeyman.blogfa.com

خیلی اهنگ وبلاگتودوس دارم خیلی موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد