ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
قطعا ارزش ادبی نداره ولی۰ اینها نجواهای چند لحظه قبل من با خودمه !!!!
عجب حال بدی دارم، به دور از شادی و خنده
تمام لحظه های من ، شده از غصه آکنده
پریشان حال و زارم من ، ندارم حالت خوبی
دمی مغموم و نالانم و ذمی بدجور یکدنده
همه در لاک خود پنهان، کسی حالم نمی پرسد
کسی هرگز نمی بیند پریشان حالی بنده!
من و یک عالمه نعمت ، ز رحمتهای یزدانی
من از حال خود هستم ، بسی حیران و شرمنده...
شعر زیبا و مغمومی بود...
سعی کنید خوب شوید. خیلیها در زندگیتان هستند که رویتان حساب میکنند.
عزیزم
حداقل خیلی برات خوشحالم که تونستی دوباره احساساتتو با شعر بیان کنی
هر چند از نظر خودت رضایت بخش نباشه ..
خدای ما هم بزرگه ..
درست میشه عزیزم آدمی هر لحظه یه حالی داره ...
بایست ..محکم ..استوار..تکیه گاه ما تویی عزیزم.
از بابت موزیک هم ممنون یاد آور خاطرات خیلی خوبی بود..ممنون...