مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

خدایا!

خدایا سخت بیزارم  از این بیغوله ی آدمکش افسرده ساز پست پرور که 

 در آن رنگ بشر گردیده ارزانی مطاع کسب ثروتهای بی خیر پریشان ساز و باطل پای!
و خوبی را به تهمت کرده پامال و به بدبینی فضای پاک انسانی شده آغشته از امیال حیوانی 

 خیانت گشته ابزار  تلاش دائمی در راه آزار عزیزانی که در پای تعهدهای خود استاده بی لرزش !
و عشق و عاطفه نبود عیان جز در نمایی از هوسهای پلید و کودکانه !
خداوندا رهایم کن !! تو را اینگونه گر زجرم  کند راضی
به من گردان روا کافر شدن بر کیش و آئینت !! 


ه!!!

چه زیبا از نو نوشتی ..اما کافری؟؟نه !!

وقتی به دمی همه چیز زیر سوال میره احساس امنیت پایین میاد



نظرات 1 + ارسال نظر
ثریا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 17:34

سلام مریم جون خوبی؟ مرسی که به یادمی چند روزی نیومدم نت حالم خوب نبود اصلا خیلی دپرس بودم ، باورت نشه شاید هر روز گریه میکردم ، هم کار هم مشکل نی نی همش تو فکرمه و مدام دارم فکر و خیال میکنم ، امروز یکم بهترم بیچاره فرشاد آخر جقز دست گریه هام دق میکنه، فردا آبجیم از کرج میاد خونه مامانم منم میرم یکم روحیم عوض بشه ، اون روز یه دکتر زنان رفته بودم اینقدر این خانما رو دیدم که واسه بچه دومشون تلاش داشتن و ناراحت بودن !!!!!! گفتم تو دلم پس ما چی یکیم نداریم بازم میام پیشت خیلی دوست دارم دوست مهربونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد