مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

فروردینها!

83: شدت عشق - آرزوی وصال - نگرانی از سربازی من و آینده - مشغول شدن در دانشگاهها

84: آرزوی سفر با هم در سال آینده - گلایه ها و بدبینیهای کودکانه مریم - ادامه عشق

85: محقق شدن آرزوی با هم بودن - ورود به بازار

86: حضور آقا سروش - محقق شدن آرزوی سفر با هم در فروردین!

87:ادامه زندگی - سرگرمی مریم با سروش

88: فشار اقتصادی شدید - نگرانی مریم از درگیریهای من - سیزده به یادماندنی در ارسنجان

89: کم شدن فشارهای مالی - حضور درخانه جدید- مهمانی به یادماندنی دوازدهم ارسنجان

90: ادامه عشق - موفقیتهای مالی - ظهور کمی بدبینی - تلآش برای رفع آنها - خرید خانه

91: تولد سینا - سال موفقیتهای مالی در ابتدا و فشارهای مالی در انتها - شدت و ضعف عشق و کماکان مستمر - ارتقا خانه - سال شکوه ماشین !

92 :....

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:44

کماکان مستمر
نه استمرار

مریم بانو پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:30

وای چه زود گذشت ....
قصه ی برگ و باده...عمر آدم
الهی شکر
به داده ها و نداده هایت شکر یا رب....

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:45

اقا امدی ابروش رو درست کنی ، چشمشم کوور کردی شما که.
کما کان!!
ممنون که با جنبه هستید اقا سعید.

مرسی! چشم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد