مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

طرحی نو....

باید...

باید این زمستان را بهار کنم

باید این یخها آب شوند

خسته ام

خسته ام از این همه ...

از این بی خبری از خودم! 

ار این یخ!!!!

دلم شور می خواهد

نشاط می خواهد

دلم می خواهد همه چیز

عوض شود

همه چیز نو شود

وسایل

انگیزه ها

روابط

حتی من

من ...

اما آدمها نو نشوند!

دلم از نو شدن آدمها میگیرد

......

همه چیز بوی کهنگی گرفته

بوی نم !! می دهد

بوی دم

بوی نم

دلم یه هم می خورد از این همه کهنگی

ار این همه رخوت

یابد تصمیمات تازه ای اتخاذ کرد

باید تحولات تازه ای ایجاد کرد

و خود را

اورا

مارا

رهانید !

ار این همه یک نواختی

دلم نمی خواهد کسی

هیچ کس!!

ار مکنونات قلبیم آگاه شود

دلم می گیرد از بی پروایی

از رسوایی!!

هذیان می گویم!

اما اینها تراوشهای یک ذهن خسته است

خسته !

خسته از روزمرگی

خسته از رخوت

خدایا مددی!!

انقلابی یابد

یکه و تنها!

نظرات 2 + ارسال نظر
ثریا جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:02

سلام عزیزم خوبی؟ مرسی که میای و بهم سر می زنی ببخش من یکم دیر به دیر میام ... میگم شمام زمان بارداری خوابت بهم ریخته بود؟ من خیلی خوابم بهم ریخته دارم دیوونه میشم دلم میخواد بخوابم ... بعضی شبا. از بی خوابی گریه میکنم ... به نظرت چی کار کنم؟

ثریا جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:08

سلام مریم جون ... وای مرسی عزیزم از راهنمایی هات ... راست میگی الکی بهشتو نمیدن که ... شوهرمم میگفت چقدر سخته حاملگی واقعا حقتونه ...
از این به بعد راهنمایی هات عمل میکنم امیدوارم بهتر بشم ...
خیلی دوستت دارم دوست خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد