ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
یارب من از بی حرمتیهایش گذشتم
دل را به لطف و پاکی و صدق تو بستم
دلسوزی و همراهیم خواند قضاوت
تا کار را خارج کند از فکر و دستم
کارم به تو چون واگذارد دلخوشم من
چون آبرو دارم ،و مومن بر تو هستم
یارب من از آن دودمان پاره پاره
کردم حذر در درگه لطفت نشستم
آنها که می سوزند و هریک در حضیضند
از شعله های جهلشان من خوب رستم
من بودم از جنس همان اهل جدایی
گر رشته ی دل را از آنها می گسستم
اما خدا را شکر امیدم واقعی بودمن نقش کوچ و کینه را در دل شکستم...