وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین
درباره من
مریم و سعید فرزندانی از آدم و حوا زیر سقف آسمان روزی به هم دل بستند و هم پیمان شدند که تا همیشه با هم باشند
هدیه های آسمانی مان سروش و سینا را عاشقانه عشق می ورزیم
و آرزومند آرزوهای سبز و جاودانشان هستیم
مقدم شما بازدید کننده ی گرامی گلباران....
ادامه...
مسیری به جز تو بلد نیستم هنوزم نمیشه ازت دور شم میدونم که خیری تو برگشت نیست نمیخوام که یک روز مجبور شم نمیخوام بدونم تو حس می کنی که من مردِ تنها شدن نیستم بهای حضورت غرورِ منه تو فکر خودت باش من نیستم قدم میزنم تا ازت بگذرم قدم میزنم بلکه یادم بره میخوام جا بذارم یه جا فکرتو نمیذاره این شهرِ پر خاطره تو هر کوچه ای پا بذارم هنوز یه احساسِ ناگفتنی با منه هوای تو در من نفس میکشه خیالِ تو با من قدم میزنه
چنان گم شدم بینِ اون قصه ها که تو فکرِ پیدا شدن نیستم تو رفتی ولی خونه باور نکرد هنوزم تو هستی من نیستم دَمِ رفتنت گرچه می سوختم نمیخواستم حس کنی سوزمو نه تنها خودت هیچکس هیچوقت نمی فهمه احساس اون روزمو قدم میزنم تا ازت بگذرم قدم میزنم بلکه یادم بره میخوام جا بذارم یه جا فکرتو نمیذاره این شهرِ پر خاطره تو هر کوچه ای پا بذارم هنوز یه احساس ناگفتنی با منه هوای تو در من نفس میکشه خیالِ تو با من قدم میزنه
این شعر از کیه؟! خیلی قشنگه... جون میده واسه آهنگ!
ممنونم....