مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

بچگی

بچه که بودم گاهی سر سفره قهر می کردم ! مادر خیلی پیله می شد که بیا بچه ، غذا بخور ، گرسنه می شی و .............

من هم اثبات خودم رو در پای سفره نرفتن می دیدم ! با اعصاب خورد سفره رو جمع می کردن !! و من بعد حسرت اینو می خوردم که چرا به موقع از موضعم کوتاه نیومدم و تا نازم خریدار داشت کاری نکردم که به نفع خودم باشه !

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم بانو.... یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 20:09

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد