مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

از من بگذر.....

غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر

بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم

بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم

بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها
می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه ی غم افزا

غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر 

دانلود

نمی دونم...

آیا می تونم؟؟؟

آیا از پسش بر میام؟؟؟

نمی دونم

توکل به تو..

....

یخ کرده ام...

به آتش بکشانم....

نه!

عاشقم کن.لطفا!!!

x & y

دیگر تفاوتی ندارد که

ایکس چه فکری می کند؟؟؟؟

و یا

ایگرگ چه می گوید ؟؟؟؟

من مهمم...

تو مهمی

نه !!

ما مهمیم.!

رضایت....

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.

قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.

اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

پائولو کوئلیو

نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم...

دعا...

برایم دعا کنید...

ترسیده ام.

بی خوابی!

دیشب هم از ان شبهایی بود که بی دلیل تا صبح خوابم نبرد!


کجا رسیدیم من و تو بعد یه عمر زندگی
که من یکی بهت بگم که تو یکی بهم بگی


فکرشو میکردی یه روز شک بکنیم به همدیگه
که هر چی بینمون بوده تموم بشه به سادگی


حالا برای ما دیگه جاده فقط یکطرفست
کسی نمیبینه ما رو با هم دیگه دست به دست


هر دو به حکم همدیگه یه جوری مجبور شدیم
حالا تو خونت یه طرف خونه من جای دیگست....

دلت را به من بسپار...نترس!!

ذستانت را به من بده

نه!!

دلت را به من بده


اطمینان کن

برویم 


یرویم تا دور دست

تا بی نهایت

آنجا که 


من باشم و تو

نه!!

من باشم و تو و خدا ..........



تاثیر مشاجره والدین بر فرزندان

نزاع و اختلا‌ف والدین بر روی خصایص روانی کودک اثر نامطلوب می‌گذارد و چنانچه این ارتباط خصمانه باشد، زمینه‌های فراوانی را برای تخریب زندگی کودکانه فرزند فراهم کرده، آرامش و امنیت را از زندگی او سلب می‌کند. اختلا‌فات والدین، شدت و تداوم آن موجب ناامنی اضطراب آور و صدمه به احساسات و عواطف کودکان شده و زمینه را برای ارتکاب به بزهکاری فرزندان فراهم می‌کند.   ادامه مطلب ...

اختلافات والدین و تأثیر آن بر روح و روان فرزندان

چه مشکلاتی میان زوجین پیش می‌آید؟ والدین هنگام بروز اختلاف در حضور فرزندان، چه کاری باید انجام دهند؟ کودکان با مشاهدة رفتار خشونت‌آمیز والدین، چه واکنشی نشان می‌دهند؟ آیا زندگی خانوادگی (زناشویی) هر چند خوشبخت، می‌تواند از اختلاف خالی باشد؟ به‌نظر شما بهترین راه‌حل اختلافات خانوادگی چیست؟ و...  ادامه مطلب ...