ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
اپیزود اول:
خیلی خوابم میاد.....
خیلی
و دوست دارم یک هفته ی آینده رو مطلقا بخوابم!
اپیزود دوم:
جرا دنیای مجازی این همه برای ما مهم و بزرگ شده
که حتی درجه یک ها
بهترینها
و آدمی مجببور بشه
همدیگه رو ببوسه و بزاره سر طاقجه!
به خاطر این دنیای بیهویت!!!!!
اپیزود سوم:
پسرک ماشالله خیلی بزرگ شده
و این هم منو خوشحال میکنه و هم شونه هامو سنگین تر!
اولین مقاله ی زتدگیشو روز معلم خوند......
مثل خودم
و صد البته آقای خانه...
و بدون یه کم و زیاد کوچولو
قبلش
توی دلم اونقدررر ذوقشو داشتم که داشتم میترکیدم!
همون حرفی که بابا ب من زده بود بهش گفتم
گفتم مامان
بالا رفتی همه مجسمه هستند از گچ و سنگ!!
خودت باش اروم و راحت...
یادمه همیشه توی دانشگاه کسی ک اولین داوطلب کنفرانس بود
من بودم
اصلا عاشق این کار بودم
و بهترین مشوقم بابا بود
دوستت دارم بابای خوبم...
اصلا
عاشقتم پیر مرد!!!!
اپیزود چهارم:
این روزها چندین برابر توانم از خودم کار میکشم
خیلی خسته میشم
ولی چ خوب که تو
میدانی
میفهمی
و
هستی
..........................
اپیزود پنجم:
خسته ام
ذهنم خسته است
از این شهر
آدمهاش
و خستگی هاش...
خدایا مددی...
اپیزود ششم:
اگر رویای آقای خانه
و کابوس من
جامه ی عمل بپوشد
چه کند
این مریم بیجاده
آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدای خوبم....
اپیزود هفتم:
پر از نیازم
از خرید
پر
باید پیکسلهای سوخته ی مغزم تعویض شوند.
پر از نیاز خریدن های
روحی ام!
اصلا انگار وقتی خرید روحی
میکنی بی نیاز میشوی!!!
با هر خرید غنی تر.
.
اپیزود هشتم:
یک جمله
وجوم از عشق فتدق لبریز شده!
تک تک سلولهای بدنم با او رقص عاشقی میکند.....
خدایا برایم نگهش دار
تا عاشقی کنم....
اپیزود آخر:
خدایا
یاریم کن که بی تو هیچم!!!!
یا حق!!