مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

.....

شب قدر

حال و هوای زیارت

فندق و پسرک در حال جنب و جوشند.....

دعا شروع شده

دلم پرمیکشد آرام آرام زیر لب نجوا میکنم

برای خودم  ...عزیزانم

پسرک

فندق

عاقبت به خیریه بابا  و آمرزش فرشته ی پر کشیده ی زندگی ام....

به یاد اشکهای مادری می افتم که نگران بود و دیروز با تلفن از حرم امام رضا التماس دعا داشت ...

دلم میگیرد اشک میریزم و برایش دعا میکنم''

باران شروع به باریدن میکند...

خدای من

چه حال خوبی!!!!

از مادرم شنیده بودم وقت باران وقت اجابت دعاست !!!

شب قدر و حرم امام هشتم و باران...

من هم با آسمان میبارم..

جای شما خالی......


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد