مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

تکرار و دیگر هیچ.

من کجا جا مانده  ام ؟؟؟؟


لابلای کتابهای کنکور کارشناسی سال 83؟؟؟؟


یا نه لابلای لباس و بساط عروسی و جهیزیه چیدن شهریور 84؟؟


یا بین قنداق و لباسهای نوزادی سروش  آدر 85؟؟؟؟


یا بینابین سالهای کودکی سروش و غصه ی مریضی مادر؟؟؟؟


یا نه طی پروسه ی دوباره مادر شدن و آمدن فندق ؟؟؟؟


ویا نه در 16 فروردین سال 93وقتی که فرشته ی زندگیم پر کشید؟؟؟؟


و یا این سالهایی که هر چی دیدم تنهایی و غم این پیر مرد عاشق بوده؟؟؟


من در خرده گیریهای زتدگی؟؟


در ناملایمات؟؟؟


گریه های گاه گاه؟؟؟


یا در خنده های قاه قاه؟؟


من کجا جامانده ام؟؟؟؟




12 شهریور




نظرات 1 + ارسال نظر
Beny20 یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:47 http://beny20.blogsky.com

سلام ، ۱۶ فروردین سال ۹۳ به نظرم بدترینش بوده ،
چون معمولا از دست دادن ها دردناکه ..

انشاالله که شمام زندگیتون پر از خوشی بشه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد