مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

عجیب ولی واقعی.... نشانه ای از کائنات

دیشب خیلییی دلم گرفته بود نزدیکهای صبح

با مامانم خیلی حرف زدم و بعد به خدا گفتم

خدای من، لطفا فردا یه نشونه خوب از کائناتت

واسم بفرست.... 

این آخرین کلامم بود و از هوش رفتم

صبح با صدای بال بال کبوتری از خواب پریدم!!! 

یه کبوتر توی اتاق خواب من! 

حتما همون نشونه خوب کائنات بود 

رفتم و اونو بی هیییچ مقاومتی از طرفش گرفتم

بردم کنار سروش. سینا 

بچه ها بیدار شدن

اومدیم کنار پنجره سه تایی گرفتیمش

و آرزو های خوب کردیم و پرش دادیم رفتنت 


رفت که بره و با آرزوهای خوبمون برگرده


یارب نظر تو برنگردد 

برگشتن روزگار سهل است........ 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد