مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

راستی

آدمهای خوشحال با هم

نمی جنگند....


پس الهی همه خوشحال باشند. 

درون یا برون گرا؟

به نظرم گاهی درون گرایی خیلی خوبه

اصلا لازمه

گاهی حجاب بکش بر احساسات!


همه از نیت درون تو خبر ندارند.... 


تامام! 

همیشه ی زندگی با همه بچه ها ها ی خانواده

یه فرق کوچولو داشتم

یه کم زیر بار حرف نرو تر بودم! 

حتی در تصمیم ازدواج

من سنت شکن خانواده ی سنتی حاجی شدم! 


اگر قرار باشه خودم نباشم

اینجا در این کلبه ی بی رهگذر نمی مانم 

حاجی جان.... 


خدانگهدار

رامسر

رامسر ، بهشت زمینی خداست،

فقط خانواده مان را کم داشتیم...

تله کابین،حنگل، دریا و روسری های ترکمن،

لجهای سینا و‌جدلهایش با سروش.

این چکیده سفر ماست!



مامان...

امشب وقت ویدیو کال با مامان

سعید بغض کرده بود

چشماش قرمز بود


و من خوب می فهمم 

این حستو...... 

سلام پاییز....خوبی؟

شهریور 1400

تاریخ هجرتم  14 شهریور بود... 

زین پس

هر سال یادم می آید چقدر دلتنگ بودم...

دلتنگی همراه هر لحظه ام شده

خدایم کمک! 

پاییز

وارد متفاوت ترین  پاییز زندگی شدیم.

رامسر