مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

نفس تنگی و دل خون

بر دل خون من دمی، دیده نظر نمی کند
بر لب خشک من نَمی، دیده ی تر نمی کند

سوخت ز عشقش این جگر، نیست مرا ز خود خبر
آهن و آتشم دگر، هیچ اثر نمی کند

گرده ی باد زین من، کینه خصم دین من
سینه آهنین من فکر سپر نمی کند

خون گلوی عاشقان، آب وضوی عاشقان
زآنکه به کوی عاشقان، عقل گذر نمی کند

بیهوده نیست عاشقی، وای که چیست عاشقی
بی خبری است عاشقی، عشق خبر نمی کند

جمله زبان و بی سخن، سوز چو شمع و دم مزن
جز به درون خویشتن، شمع سفر نمی کند
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد