مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

یلدا،خواب

دوران دانشجویی یه همخونه داشتم اسمش یلدا بود

از اون خوبهای روزگار که همه جوره می شد بهش گفت

رفیق! ♥️♥️


این یلدا خانوم یه داداش علی داشت که باهاش جون

من و جون تو بود، زد و این داداشه رفت انگلیس

یلدا موند و یه دنیا دلتنگی و هر شب گریه

و ما که بریز تو اتاقشو دلداری بده

خلاصه می گفت هر وقت خیلی دلتنگ می شم

چند شب پشت هم خواب علی رو می بینم 

اونم یه خواب یا خواب مشابه.... 


ما هم می‌گفتیم این یه تختش کمه و دلداریش می دادیم... 

تا اینکه روزگار چرخید و چرخید 

من افتادم یه شهر دیگه

حالا هر وقت خیلیییی دلتنگ عزیرترینهام

میشم

مسلسل وار هرشب خوابشو میبینم

اونم خوبهای مشابه یا یه خواب..... 

حالا انگار منم یه تختم کمه! 


راستی هر جا دیدید به من نشون بدید

شاعر 

"" از دل برود هر آنکه از دیده برفت""♥️

 رو 


تا صاف به چشماش نگاه کنم و بگم

جون من بگو اون لحظه که اینو سرودی


چی زده بودی؟؟؟ 


نظرات 1 + ارسال نظر
حسین شنبه 4 دی‌ماه سال 1400 ساعت 21:09 https://daremtedadzendegi.blogsky.com/

سلام
آخر. پستتون واقعا اگه دستم به اون شاعر برسه ج. ر. ش میدم
مگه میشه فراموش کرد
دوستتون یلداذگ هم خدا نگهدارش باشه
ممنون میشم به وب منم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد