مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

خواب...


در خواب تورا دیدم دیدم‌که اینجایی

عطرت مرا مست کرد گفتی که میمانی

چشمم به نگاهت بود دستت نوازش کرد

قلبی که تو را هر شب تا صبح ستایش کرد

چشمان تو مرهم بود بر زخم منه ویرانه

عشقت مرا کور کرد دل شد یه دیوانه

دیگر نبودی تو انگار که جانم رفت

لعنت به آن کس که از تو جدایم کرد

به عهدی که شکسته شد به جانی که خسته شد

که بعد تو قلب من به روی هرکه بسته شد

به دست سرد تو قسم که من هم هنوز همان کسم

که آرزو کنم یه روز به تو رسم

بگو چگونه سر کنم ز عشق تو گذر کنم

چگونه از تو رد شوم نه نشد که با تو بد شوم

ای کاش که از تو سرد شوم


.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد