مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

۶........۲ !

دیشب بازی ایران با انگلستان بود نسل ما به هیجان جام جهانی عادت دارد پس ملزوماتی برای دیدن مسابقه فراهم کردیم از اول بازی پسرک شوقی به دیدن مسابقه نداشت،برایم عجیب و کمی ناخوشایند بود بلاخره به ما پیوست 

وقتی دروازه بان تیم دچار مصدومیت شدید شد پسرک دست بلندی زد و گفت :«‏اینه جواب کارهای تو  ,خداروشکر،»

از آرزوی بد او برای دیگرانبسیار ناراحت شدمو گفتم چطور به این راحتی برای دیگران آرزوی بد داری؟؟؟

گفت مامان حواشی زندگی خصوصی این رو داخل فضای مجازی دنبال نمیکنی ؟؟


وقت بحث و نصیحت نبود اما در دلم به این فکر کردم که همیشه معتقدم مسائل خصوصی زندگی فقط یک نفر به من مربوط است و از کنکاش در مسائل خصوصی زندگی دیگران باید بپرهیزم

تنها همان یک نفر است که من می توانم در مورد روابط بسیار خصوصی او نظر دهم و وارد شوم ،اگر اتفاقی بیفتد شاکی باشم ،اما در مورد دیگران شکایت و قضاوت کار من نیست..........


گل اول را ایران خورد پسرک با صدای بلند دست میزد و خوشحالی میکرد ،چشمانم داشت از حدقه بیرون میزد ،در دلم بسیار ناراحت از بین رفتن عرق ملی توسط جوانان بودم ،فارغ از مسائل سیاسی این حس بی رگ بودن به میهن توسط جوانان اصلا خوشایند نبود ،


با گل های بعدی پسرک شاد و شاد تر شد و من بیشتر به فکر فرو میرفتم که چه بر سر جوانان این مملکت آمده است دوست داشتن به او بگویم وطن، وطن است میهن، میهن است مسائل سیاسی را با ورزشی و مذهبی نباید ادغام کرد و  باید هر چیز را در جای خویش نگه داشت......


من هرگز از باخت تیم ملی شاد نشدم و هیچگاه هم شاد نخواهم شد چراکه وطن وطن است هرچند افرادی ناکارآمد ,بر سر کار باشند و نتوان آن طور که باید در کنار عزیزان شاد بود ....


روزی تمام شرایط رفتن از این مملکت را داشتم اما به عشق میهنم به عشقه مملکتم و به عشق آقای خانه ماندم امروز پشیمان نیستم اما سخت بر این باورم که ای کاش خانه جای امن تری بود ,


ای کاش مملکتم فضای بهتری برای رشد دلبندانم بود...


و هنوز هم بر این باورم که می توان  امید داشت امید به روزهای روشن و بهتر......


به امید روزی که بازهم دل جوانان وطن برای تیم ملی کشورشان بتپد و دغدغه پیروزی داشته باشند.......



مصدومیت!

 


 

نظرات 4 + ارسال نظر
فاضله سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 08:43 http://golneveshteshgh.blogsky.com

ناراحت نباش...
دو تا گل به انگلیس زدیم که در حافظه ی تاریخ خواهد ماند...!

تفاضل و تعداد گل ها مهم نبود ...نگران بی تفاوتی و دشمنی جوانان با تیم ملی و مملکت بودم ........

reza سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 09:59

هر جا زندگی به کام آدمی شیرین باشد، آنجا وطن است. نه جایی که کامت زهر آگین باشد و خنده تلخی بر لبانت.

رضوان سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:47 http://nachagh.blogsky.com

من نیز مثل شما حیفم اومد که برای شکست تیم مملکت مون شادند

دلی سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 10:16

درود بر گل پسر با شرافت .او وطن را دوست دارد.از نامردی چاپلوسی تملق وکورشدن در برابر حقایق در رنجست ..بماند برایتان وبرای وطن زخمی :گل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد