مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

گفتگوی عاشقانه.....

روبروشم 

به چشماش زل می زنم 

و می گم 

فدات شم چیه؟چرا اینقدر نگاهت خسته س 

یه قدم نزدیکتر میشم به حدی که نفسشو حس می کنم 

ببخش منو عزیزم

می دونم این مدت خیلییی بهت کم توجهی کردم .

میدونم خیلی ندیدمت ....


حق نداشتم اما خب.....

سرم شلوغ بود و کار داشتم و

 اینا قبول نیست 

چشم !! از این به بعد بیشتر دوستت دارم 

بیشتر بهت توجه می کنم

بیشتر ب فکر نیازهاتم 

بیشتر باهات وقت می گذرونم 


میرم جلو می بوسمش 

لبهاش بوسیده می شه 

جای رژم مونده... پاک می کنم 





از جلوی آینه با جمله ی 

مریم  هنوز دوستت دارم کنار میام 

و 

پایان گفتگو.......






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد