ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
برف می بارد هوا به شدت سرد است
آقای خانه ریموت درب پارکینگ را با خود برده ....بسیار عجله دارم .....نیست نیست..
به ناچار درب واحد روبرویی را می زنم و از خانم همسایه تقاضای ریموت می کنم
در باز میشود گربه کوچک خانگی او جلوی در ظاهر می شود برای نگهداری در خانه نژاد پرشین کت را ترجیح می دهم اما این حیوان خانگی من نبود و نباید به سلیقه ی من هم باشد
ریموت را از خانم همسایه میگیرم کار انجام می شود و مدتی بعد ریموت را برمی گردانم
خانم همسایه که زنی مسن است و تنها زندگی می کند با خوش رویی به من می گوید دخترم چای حاضر است اگر نه ، یک شیر قهوه مهمان من باش .....
لبخندی به وسعت مهربانی اش در این غربت به روی صورتم مینشیند تشکر میکنم و به واحد خودمان می آیم چای و قهوه اینجا هم حاضر است اما دیگر عطر مهربانی ندارد.........
فنجان مرا برمیدارم ، پشت پنجره به تماشای برف می نشینم جرئه جرئه می نوشم و به این فکر می کنم که چقدر مهربانی زیباست و چقدر من دلتنگ شهر و دیار خودم هستم......
به به تهرانم برف اومد پس
مهربانی زیباست ای زیباپسند
سپاس...نام شما برایم سنبل خوبی هاست ...یاد آور خاطرات خوب ....سمیرا الهه ی عشق
گربه
رد ونشونی ازتون نیست جناب گربه !
اما حسم ب من میگه کسی با انرژی منفی
اینجا حضور پیدا نمیکنه......
خوش به حالتون داره برف میاد
بشادی باشید
دم اون خانمه گرمممم
چقدر قشنگ توصیف کردین
دمتون گررررررررررررررررررم
الهی دل همه کنار برف ،گرم باشه
سنبل؟ یا سمبل؟
سمبل ،حق با شماست غلط تایپی بوده یا اشتباه لپی ....یاد خاطره ای از سال آخر دانشجویی با یه استاد باحال افتادم و کلی حالم خوب شد.....یاد ایامی .....