مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

هذیانهای یک ذهن آشفته از هر دری......

بدن من که چهار فصلش تابستونه  اما 

آخر هفته لباسهای فصل رو جا به جا کردم .


هنوز هیچ خریدی ،واسه سال نو بچه ها انجام ندادم!


برحسب یه اتفاق فرمولی موهام تقریبا مشکی شد!

اولش کلی غر زدم و خودمو سرزنش کردم

بعد بهش عادت کردم ،به چهره جدیدم 

اما این موی مشکی آن دخترک شب گیسو با برق چشمهایش نبود!


جدیدا ،همش ناخنهام میشکنه و علاقه ای هم به کاشت و این 

دست مسائل ناخن ندارم .


هفت سین ندارم ،چون فکرشو نمیکردم هرگز بخوام اینجا سفره هفت سین پهن کنم ....می خرم.


هنوز گندم خیس نکردم واسه سبزه ی عید 


در ضمن 

لباسها توی ماشین تمام شد!باید پهن بشه.....


تراس خونه  مدت زیادی میشه  شسته نشده ...نشونه خوبی نیست.


سازم زیاد کوک نیست .


هذیانهایم تقریبا تمام است ،ممنون بابت تحمل!









نظرات 1 + ارسال نظر
یه نفر همین حوالی شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 17:03

میدونم بهترینها در انتظار شماست

چقدر دلگرمیه حضور و کامنت های خوبتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد