مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

به بهانه ی روز جهانی زن....


زن 

اشک میریزد ...آ رام پاک می کند و لبخند می زند 

انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده است ....


بیمار میشود ،خودش را تیمار میکند و بر می خیزد 


غمگین می شود اما پشت رژلبها و لبخندهای کشدار پنهان می شود 


نگران آینده فرزند می شود اما به تلاش ،توکل و‌دعا تکیه میکند 


زنها غالبا عاشق رنگ رخسار و ظاهر نمی شوند 

عاشق کسی می شوند که 

آنها را بلد باشد 


بلد باشد چه رنگ رزی را دوست دارد 

چه طعم بستنی را 

وقتی غمگین است چطور رفتار کند 

عصبانی که هست چطور 

یاد گرفته باشد 

کجا در مقابل زن سکوت کند ،اقتدار بشکند ،آرام باشد 

ببر درنده در لباس گربه  ی دست آموز 

تا اینکه  طوفان که فروکش کرد 

بشود با زن حرف زد 

نوازشش کرد و پرسید 

حالا چطوری؟؟


زن حالا خوب است 

دور تو و جهانت می گردد 

بی منت 

بی کم و‌کاست 


خدا کند زنی عمیقا عاشق باشد 

آنوقت دوختن آسمان به زمین برای معشوق 

کوچکترین کار ممکن خواهد شد!


برای تمام زنان دنیا 

عشق،آرامش و سلامت آرزومندم .


 




نظرات 1 + ارسال نظر
یه نفر همین حوالی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 20:45

چقدر زیبا بود.

سپاس از لطف همیشگی شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد