ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
وقتی حس میکردم در همین فضا
صادق هدایت ها،شاملو ها و و و ....
نفس کشیده اند ...
نوشته اند
وقتی فکر میکنم چه احساساتی
در این فضا آغاز و به پایان رسیده است ...
فضای حیاط
اتومبیل قدیمی گوشه ی حیاط
حوض آبی که معلومه به سختی بازسازی شده
و فضایی که ماهرانه سعی شده به گذشته
تورو پرت کنه ...حالمو خوب میکنه ...
حتی رفتار گارسونها که شما رو
مادام و موسیو صدا می کنند
تا حس اون زمان رو نفس بکشی
علاوه بر اون طعم خوش قهوه ی فرانسه
که استادانه درست شده بود...
هتلی که مثل دروازه ی زمان تو رو
به گذشته ها میبره.....
شست و برد همه حسهای بد رو
اون صندلی های دنج کافه نادری......
پ.ن :.....زیبا بود.
زیبا بود