مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد 

غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده... 



ما دوباره سبز می شویم

من به چشمهای بی قرار تو قول می دهم :
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد

ما دوباره سبز می شویم…
ما دوباره سبز می شویم…

” قیصر امین پور ”

قدر بدونیم ...


وقتی سرحال ،شاداب ،

روی فرم،خندان و خوشحالی

همه از کنار تو بودن لذت می برند 

اما 

وقتی فاکتورهات بنا به شرایط عوض میشه

و کلی تلخی هم بهت اضافه میشه 

اونی که هنوز شیرینه ،تحملت می کنه 

و سعی در شیرین کردن اوقات تو هم داره 

خیلیییی قدر داره .... خیلیی....

الهی بتونم  روزهای خوش جبران کنم واست 

مهربون  یار این سالها 


پدرم مردی بود که سالهای آخر عمرش رو هم پر از شور زندگی سپری کرد ....

مرداد ماه منه  باید آغازی دوباره ازشور  زندگی  رقم بخوره .


انشالله....

خدایم سپاس.





خواب

مدتها بود خواب ندیده بودم...

هیچ خوابی... 

دیشب خواب دیدم با بابای مریم تو یه رستوران شیک بودیم و خیلی هم شاد و خندون بود... 

چقدر کلیشه !!


از خوبی های آدمها 

دیوار بسازیم 

وقت دلخوری

یک آجر برداریم 

نه کل دیوار را خراب کنیم .....




شیشه عطر....


گاهی حتی بعد از تمام شدن 

یه شیشه عطری که ازش خاطره داری 

نمیتونی دورش بندازی 

نگهش میداری 

به یاد روزهایی که خاطرات خوش باهاش ساختی 

درست مثل آدمها !